در مقاله های قبلی به کهن الگوهای زنانه پرداختیم و گفتیم روان ما فارغ از جنسیتی که داریم بخش های مردانه و زنانه ای دارد و این بخش ها در کنارهم کلیت روان یک انسان را میسازند.
همانگونه که کهن الگوهای زنان مختص زنان نیستند، کهن الگوهای مردانه نیز صرفا در مردان دیده نمیشوند و هر انسانی همه پانزده کهن الگوی زنانه و مردانه را در خود دارد اما به دلیل تفاوت های فردی، اجتماعی و تاریخی بعضی از آنها را فعالانه تر از برخی دیگر زیست میکند.
خوانش اشتباه و سوبرداشت از کهن الکوها گاهی این تصور را بوجود می آورد که عناصر روانی از جمله تفکر، احساس و یا حتی امیال در روانشناسی یونگ جنسیتی هستند و مثلا تفکر چیزی مردانه و احساسات عنصری زنانه است. درحالیکه ویژگی بارز این کهن الگوها این است که جنسیت ندارند. پس چرا به هشت کهن الگو مردانه و هفت کهن الگو زنانه تقسیم شده اند؟
دلیل مردانه نامیده شدن این کهن الگوها
وقتی از کهن الگو حرف میزنیم به چیزی اشاره داریم که نه تنها محدود به شخص ما و زندگی شخصی ما نیست بلکه فراتر از تاریخ و زمانه ماست. بنابراین جنسیت یا ملاحظات فرهنگی و دینی و عرفی بر آن تاثیری ندارند. چرا که در طول تاریخ به آگاهی انسان اضافه شده اند و ارتباطی به جایگاه کهن الگو که در ناخودآگاه ماست ندارند.
این کهن الگوها هم از این قاعده خارج نیستند. اسطوره های یونانی و خاندان المپ به این دلیل به عنوان کهن الگوها شناخته میشوند که تقریبا تمام حالات و رفتارهای انسانی را پوشش میدهند و مثال خوبی برای انتقال مفهوم هستند و این بدین معنی نیست که شخصیت چندین و چند میلیارد انسانی که تابحال زیسته اند در پانزده نوع کهن الگوی اساطیر یونانی خلاصه میشوند.
یونگ سعی داشت بگوید که که مفهومی به نام کهن الگو (نه یک کهن الگوی خاص) زیربنایی در شخصیت ماست که رفتارهای انسانی را بهم مرتبط و داخل یک الگوریتم قابل درک قرار میدهدو همانطور که وقتی از کهن الگوی مادر حرف میزنیم منظور مادر هیچکدام انسان ها نیست بلکه مفهوم مادر است که برای انسانی که حتی مادری ندارد هم قابل درک است و علاوه برآن جنسیت هم ندارد پس حتی یک مرد هم میتواند کهن الگوی مادر را به شکل فعال داشته باشد.
پس وقتی از اقتدار زئوس برای کسی صحبت میکنیم میتواند مشابه آن را در رفتار خود و دیگران پیدا کند و البته که هیچ فردی در هیچ کهن الگویی خلاصه نمیشود و اقتدار زئوس هیچکسی را تبدیل به زئوس نمیکند. به عبارت دیگر تمام این نامگذاری ها تلاش بشر برای فهم چگونگی سازوکارهای رفتاری آدم هاست و نه طبقه بندی و برچسب زدن به آن ها.
معرفی انواع کهن الگو مردان
با توجه به نکات گفته شده به سراغ معرفی کهن الگو خدایان مرد میرویم.
این کهن الگوها در دو دسته کلی قرار میگیرند:
- خدایان پسر
- خدایان پدر
خدایان پدر شامل زئوس، هادس و پوزیدون میشود؛ ویژگی اصلی این کهن الگوها مسئولیت پذیری آنهاست.آنها برخلاف خدایان پسر معمولا در راس هرم خانواده یا محیط کار قرار میگیرند و اصولا از کسی فرمان نمیگیرند ودر عوض نظر خود را اعمال میکنند.
خدایان پسر شامل آپولو، هفاستوس، هرمس، آرس و دیونوزوس است؛ اینها چندان درگیر چارچوب های محدو کننده نیستند و از این نظر مسئولیت پذیری کمتری هم دارند. افرادی که این کهن الگوها را به شکل غالب دارند معمولا زیردست دسته بالایی هستند و چه در روابط فردی و چه در جامعه توسط خدایان پدر هدایت میشوند.
کهن الگوی مردانه زئوس
زئوس میل زیادی برای ریاست و تسلط بر دیگران دارد و فقط می پذیدپرد زیردست زئوسی بزرگتر از خودش باشد تا از او چیزی بیاموزد.قدرت و نفوذ برایش از همه چیز(حتی ثروت) مهمتر است اگر عضو گروهی باشد و نتواند برآن گروه حاکم شود گروه را ترک خواهد کرد.و البته این حکمرانی را همه جا اعمال میکند چه در خانواده و چه در محیط کار.
معمولا روابط گسترده ای با جنس مخالف دارد. اگر مذهبی باشد زنان موقت و اگر نه معشوقه های فراوان دارد. با اینحال خانه یک زئوس قصر پادشاهی اوست و هیچ کس جایگاه ملکه اش را نخواهد گرفت. زئوس هم به معاون و جانشین نیاز دارد و هم میترسد چنین شخصی تاج و تختش را تصاحب کند ولی با این حال حتما جانشینی(معمولا پسر یا دختر ارشد) برای خود خواهد برگزید و او را برای این سمت تربیت خواهد کرد.
هرطور شده درآمد خود را به سطح بالایی میرساند چراکه برای تحقق رویاهایش به پول نیاز دارد وای چون برایش وسیله ای برای اعمال قدرت است در صورت لزوم راحت خرجش میکند.
زئوس سیاستمدار است و توانایی شگرفی در ایجاد اتحاد بین افراد دارد، اما در ارتباط های خود نگاهش از بالا به پایین است و همین میتواند در طولانی مدت برایش دردسر سساز شد و جایگاهش را درنزد نزدیکانش به خطر بیاندازد.البته که خون برایش اهمیت زیادی دارد و برای اطرافیانش هرکاری میکند.
متقلب و خیانتکار است و از دیگران استفاده های ابزاری میکند و اگر کسی سرپیچی کند عاقبت سختی در انتظارش خواهد بود.
از آنجایی که زئوس همیشه با ذهن و سر خود زندگی کرده بسیار مستعد عشق پیری است و اگر دلش بلرزد و عاشق دختر جوانی شود سقوطی سخت را تجربه خواهد کرد که همین نیز راه رشد اوست چرا که اینگونه میتواند احساسات دفن شده اش را احیا و تجربه کند و به دیگران به شکل انسان و نه ابزار نگاه کند.
کهن الگوی هفاستوس
هفاستوس درونگرا وی مستعد فوران است. نزد دیگران شوخ و شیرین ولی در انزوا افسرده و تلخ است. او صنعتگر،خلاق و عاشق زیبایی هاست. گرچه احساساتی است اما چندان احساساتش را بروز نمیدهد. البته اگر زنی متوجه این احساسات شود، زندگی مشترک لذت بخشی خواهند داشت. به عبارتی اگر همسر از او حمایت کند شکوفا خواهد شد اما در غیر اینصورت زندگی تلخی را میگذراند.
او نماد فرزند آسیب دیده و مطرود از جامعه است که البته میتواند بعد از شفای زخم هایش حتی به دیگران نیز کمک کند تا التیام پیدا کنند.اما تا قبل از شفای درونی توانایی چندانی برا ارتباط برقرار کردن ندارد و به سادگی عضو گروهی نمیشود. مگر اینکه یک هفاستوس رشد یافته با او از رنج های مشترک حرف بزند و به حریم خصوصی اش راه یابد.
به طور کلی راه رشد او در این است که بفهمد طردشدن تقصیر او نیست و تلاش کند تا اصالت شخصی خود را پیدا کند وآن را به رسمیت بشناسد. آنگاه می بیند که چطور جامعه نیز سپاسگزار دست سازه های او خواهد بود.
کهن الگوی آرس
آرس جنگجویی است عاشق. لوتی و احساساتی و در عین حال خشن و کله خراب است. او ورزشکار و علاقه مند به کارهای بدنی است.رفتارهایی دارد که در زبان عام مردانه شناخته میشوند و دوست دارد قوی و نیرومند به نظر برسد. اهل برنامه ریزی و تعیین هدف نیست و بیشتر تکانشی عمل میکند و تصمیمات آنی میگیرد اما اهل رقابت است و برای پیروزی هرکاری میکند.
در شغل های اداری دوام نمی آورند چرا که نه طاقت نظم و اطاعت کردن از دیگران را ندارند. شغل هایی مانند تعمیرکار خودرو یا رشته هایی مانند بوکس برایشان گزینه های مناسب تری است.
خشونت های خانگی معمولا از طرف مردانی با کهن الگوی غالب آرس اتفاق می افتد و به دلیل همه این ویژگی ها زنان کمتر جذبشان میشوند ولی برعکس در جمع های مردانه بسیار طرفدار دارند و معولا برای گروه مردان نزدیک خود هرکاری بتوانند میکنند.
بسیاری از مردان آرس به کهنسالی نمیرسند چرا که در تصادف،جنگ یا دعوا کشته می شوند و یا بواسطه شغل پرخطری که دارند از بین میروند.
راه رشد او کنترل احساسات و خشم افسار گسیخته و تمرین تفکراست تا تصمیمات سنجیده تری را لحاظ کنند. از این رو باید به تقویت هرمس و آپولو درون خویش بپردازد. آرس پخته فردی است که نبرد شخصی و احساساتی خود را بخ تبردی اجتماعی تبدیل کند وبرای احقاق حقوق ضعیفان تلاش کند.
کهن الگوی آپولو
کهن الگوی آپولو، کهنالگوی مردانه عقلانیت است.او کسی است که همیشه میداند چه کاری درست است. انسانی منطقی که هدف را بهوضوح میبیند و اجازه حواسپرتی به خودش نمیدهد. آپولو مردی است که توسط همه مورد تحسین قرار میگیرد. به محیط نظم میبخشد و دیگران را به سمت راه حل های درخور هدایت میکند.
درواقع قدرت آپولو در تفکر و عقلانیت اوست و این حتی میتواند موجب تکبرش هم شود.ویژگی ارزیابی در آپولو باعث میشود که بسیار مورد تایید محیط قرار بگیرد و مخصوصا در جهان مدرن او همان کسی است که جایی نمیخوابد که آب زیرش برود!
از طرفی دیگر او به راحتی رهبر نمیشود چون به اندازه زئوس عاشق قدرت نیست و احتمال جایی در کنار رهبر یا ریس خواهد داشت تا از قوه تفکرش استفاده شود ولی درعین حال چندان هم زیردست و فرمانبر به حساب نیاید.
اما نقطه ضعف بزرگ آپولو احساسات اوست. به دلیل تمرکز بالای او بر عقلانیت نمیتواند شور و شوق لازم در روابط را داشته باشد و از این رو رابطه هایش چنگی به دل نمیزنند. پس طبیعی است با زنان هم رابطه خوبی نداشته باشد و حتی روابط جنسی اش هم معمولا خاموش و بی رنگ است.
پس آپولو نیاز دارد برای رشد خود دو نکته مهم را درنظر بگیرد. یک اینکه فروتنی را تمرین کند و همیشه به قوه تفکر و استدلالش ایمان نداشته باشد و دو اینکه پوزیدون را در خود تقویت کند تا بتواند روابطی صمیمی بسازد.
کهن الگوی پوزیدون
پوزیدون پروردگار احساسات و عواطف است؛ لحظه ای آرام و باشکوه و لحظه ای پرتلاطم و پرخروش. گاهی مهربان و پرعطوفت و گاهی خشمگین و کینه توز است. در دنیایی که توسط زئوس اداره میشود مردان پوزیدونی سرکوب و تحقیر شده و پذیرفته اند که احساسات مخصوص زنان است.
او از یک طرف پدرسالار و قدرت طلب است و از طرف دیگر توانایی حکومت بر یک قلمرو را ندارد و علیرغم اطاعت و پذیرشی که از دیگران انتظار دارد کسی او را جدی نمیگیرد چرا که واکنش های احساسی او ضعف فراوانش را به نمایش می گذارد. حتی چون در تصمیم گیری ها هم بر احساسات لحظه اتکا میکند احتمال آسیب و اشتباه از جانب او بالاست.
البته او استعداد خوبی برای عمیق شدن در سطوح پیشرفته آگاهی ست و راه رشدش این است که آینده نگری زئوس را در خود پررورش دهد و خردورزی آپولو را بیاموزد تا در عالم معنا دستاورد کسب کند.
کهن الگوی هادس
افرادی که هادس را زیست میکنند بسیار درونگرا هستند. آنها از تنهایی و تفکر عمییق و حال و هوای معنوی لذت می برند. در جمع راحت نیستند و سخت با دیگران ارتباط برقرار میکنند. علاقه ای به داشتن خانواده شلوغ ندارند و اگر ازدواج کنند بدون فرزند خواهند بود یا فرزندان کمی خواهند داشت.
همچنین علاقه زیادی به مادیات ندارند و غنای درونی را ترجیح میدهند. بنابراین از رقابت و مبارزه هم استقبال نمی کنند و ممکن است حتی اگر حقشان خورده شود دفاعی نداشته باشند.
هادس همانند زئوس مقتدر است و درعین انزوا از زیردستانش انتظار اطاعت دارد. ترکیب این دو ویژگی احتمالا در روابطش اختلال ایجاد خواهد کرد و به همین خاطر راه رشد او هم تقویت و پرورش برونگرایی است. درواقع کهن الگوی هرمس را باید تقویت کند تا توازن بین دنیای درون و بیرون برقرار شود.
کهن الگوی هرمس
هرمس خدای تجارت و سفر است.او برونگرا و پرانژی و در ارتباط با دیگران فوق العاده است. بسیار متقاعدکننده است و کلام نافذی نیز دارد. اما دغل کار است و آب زیرکاه و غیرقابل اعتماد و ممکن است مدام رنگ عوض کند.
هرمس تیزهوش و خلاق است و به نوعی تمام مخترعین شمه هایی از هرمس را برز میدهند. درچهارچوب ها نمیگنجد و مثلا اگر معلم شیمی باشد حین تدریس از هنر، فلسفه، سیاست و حتی دین هم صحبت میکند. کودک هرمسی هم اسباب بازی های متنوعی دارد چرا که نمیتواند مدت طولانی با یک چیز بازی کند و حوصله اش سر میرود. حتی در روابطش نیز اینگونه است.
یعنی برخلاف ارتباطات بیشمار با مردان و زنان همیشه تنهاست چرا که کم پیش می آید کهیاری صمیمی پیدا کند و درمورد ازدواج سرسخت ترین کهن الگوست و حتی درصورت مزدوج شدن نه همسر خوبی خواهد بود و نه والد خوبی ؛ چرا که معمولا خیانتکار و نسبت به تربیت بچه ها نیز بی تفاوت است.
به دلیل اخلاق مدار نبودن بسیار مستعد بزهکاری است و عجیب نیست که سر از زندان درآورد. هرمس انسانی همه کاره و هیچ کاره است چرا که در هیچ شغی انقدر دوام نمیآورد تا حرفه ای شود و همیشه درحال شیطنت و کسب تجربه های مختلف است اما انگار درسی از این تجارب نمیگیرد و تنها به جلو پیش میرود.
مثل هر نوجوان ابدی دیگر هرمس هم برای رشد خود به پرورش آپولو احتیاج دارد تا بتواند بالغانه با زندگی خود برخورد کند.
کهن الگوی دیونوزوس
دیونوزوس جوانی ابدی است. از مسئولیت و تعهد فرار میکند و راحت طلب، خوش گذران، بی نظم و بیخیال است. ارتباطش با زنان بهتر از مردان است. در لحظه زندگی میکند و برنامه ای برای آینده ندارد. احساساتی و تکانشی است و هر لحظه ممکن است گرایشاتش تغییر کند و یا مستعد اعتیاد باشد.
یکجا بند نمیشود و مدام درحال تغییر است. از تغییر شغل گرفته تا محل زندگی یا عقاید و افکار، به همین دلیل به مراقبت و حمایت زیادی نیاز دارد و تنهایی از پس زندگی برنمیآید.
گرایشات معنوی و مذهبی هم دارد و میتواند در خلسه های عرفانی غرق شود. اگرچه اهل رقابت و جاه طلبی نیست و از کارهایی که مداومت و تلاش میخواهد پرهیز میکند اما درعین حال خلاقیت بالایی در کارها دارد.
دیونوزوس دچار تناقضی بزرگ است؛ از طرفی خودش را دوست ندارد و از طرفی هم دچار خودبزرگ بینی است. با اینکه برون گراست و راحت با دیگران ارتباط برقرار میکند ولی احساس تنهایی دارد و گاها در خود فرو میرود.
راه رشد دیونوزوس پذیرش تعهد است و میتواند با کمک گرفتن از آپولو و زئوس نظم، هدفمندی،ثبات و مدیریت را بیاموزد.
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 3.7 / 5. تعداد نظرات: 14
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂