فرافکنی چیست؟
فرافکنی به معنای نسبت دادن ناهوشیار و ناخودآگاه احساسات، انگیزه ها و ویژگی های غیر قابل پذیرش در وجود خودمان به دیگران، مفهومی است که در روانشناسی تحلیلی یونگ بسیار کار برد دارد.
کتاب طلای درون نوشته رابرت الکس جانسون، کتابی است کوتاه ولی عمیق در چهار فصل مجزا، که در آن با نگرشی یونگی به مفاهیم فرافکنی، تنهایی، عشق و کهن الگوی ناجی می پردازد، در این مقاله با تکیه بر فصل اول این کتاب
می خواهم به توضیح طلای درون و یا سایه ی مثبت بپردازم.
فرافکنی چیست؟
در واقع هر مفهوم، باور یا خصیصه و فعلی که مورد پذیرش فرد، خانواده یا جامعه نباشد و به نوعی سرکوب یا نهی و انکار شده باشد، از بین نمی رود بلکه به آرامی به بخشی از ناخودآگاه روان انسان می خزد و در آنجا در سایه می ماند و از دسترس خودآگاه فرد خارج می شود و بی آنکه فرد از وجودش آگاه باشد.
به محض دیدن در فرد دیگر، برایش به شدت برجسته می شود و احساسات و هیجانات او را به حرکت در می آورد و بر روی دیگران فرافکن می شود، آنگاه فرد آنچه را در اعماق وجودش حتی از خودش پنهان کرده است به دیگری نسبت می دهد و اینجاست که باید از خود بپرسیم: “کدام ویژگی یا باور و خصیصه ای در وجود ما انکار یا سرکوب شده است و به شکل پنهانی و دور از چشم ما به حیات خود ادامه میدهد و نا امید از به رسمیت شناخته شدن توسط ما، مترصد فرصتی برای دیده شدن است، که اینگونه با دیدن او در دیگری بر آشفته و ناآرام می شویم؟”
چنانچه بتوانیم نوری از آگاهی بر آن بتابانیم و از سیاهی سایه بیرونش آوریم، در این صورت است که از مسدود شدن انرژی حیاتی روانمان جلوگیری می کنیم و در مسیر فردیت یافتن به حرکت در می آییم.
اما همه داستان فرافکنی به اینجا ختم نمی شود، ما نه تنها صفات و ویژگی هایی که دوست نمی داریم در خودمان ببینیم را به دیگران فرافکن می کنیم، بلکه گاهی ویژگی های بسیار درخشان و ارزشمند نهادمان را که در ناخودآگاه مان وجود دارند و از آن آگاه نیستیم را در دیگران می بینیم و به محض دیدن آن در دیگران بارقه هایی ازاحترام و عشق و تحسین نسبت به آنها را در خود احساس می کنیم و این همان مفهومی است که رابرت الکس جانسون از آن به فرافکنی “طلای درون” نام می برد.
تبادل طلای درون
“هنگامی که در زندگی چشم ما به روی فرصتی جدید باز می شود، اغلب برای اولین بار آن را در اشخاص دیگر می بینیم، در این هنگام بخشی از وجود ما که تاکنون پنهان و مخفی بوده، در حال بروز و ظهور است، اما این بخش به صورت مستقیم از ناخودآگاه به آگاهی ما وارد نمی شود، بلکه از طریق میانجی یا میزبان سفر می کند.
هنگامی که ما طلای خود را بر کسی فرافکن می کنیم، ناگهان مجذوب آن شخص می شویم… و این نشانه ی قطعی است از آن چیزی که در درون ما در حال تغییر است و ما در حال فرافکنی طلای درون خود به شخص دیگری هستیم.”
در واقع زمانی که ما ویژگی هایی شگفت را در شخص دیگر می بینیم و به او نسبت می دهیم، به صورت غیر مستقیم عمق و محتوای درون خود را می بینیم. طلای ما ابتدا از ناخودآگاه ما به سوی آن ها می رود، اما سرانجام به سوی ما باز می گردد و اگر از این فرآیند آگاه باشیم، فرافکنی طلای درون، بهترین فرصت برای ارتقا آگاهی ما نسبت به وجود خودمان است.
تبادل طلا (فرافکنی کردن صفات ارزشمند وجود خود که هنوز به آگاهی در نیامده اند به دیگری و سپس باز پس گیری آن به شکل تجلی آن صفات در خودآگاه خودمان) روند اسرار آمیزی است. طلای نهفته در ناخودآگاه ما آنقدر بزرگ و سنگین و درخشان است که ما در ابتدا نمی توانیم به تنهایی آن را حمل کنیم و از عهده مسوولیت آن بر بیاییم، برای همین نیاز داریم تا مدتی از کسی برای حمل آن کمک بگیریم.
زمانی که چنین شخصی را می یابیم و طلای خود را به او می سپاریم، چنان مجذوبش می شویم که مایلیم همه جا او را تعقیب کنیم و آنقدر به او وابسته می شویم که احساس می کنیم” لبخند او می تواند ما را به عرش اعلی ببرد و اخم و ناراحتی او ما را به اعماق دوزخ می رساند.”
اما باید به یاد داشته باشیم، ما تا زمانی طلای خود را به دیگری می سپاریم که خودمان قادر شویم آن را در اختیار بگیریم. این تبادل طلا در زندگی گاهی به شکل قهرمان پرستی نمود پیدا می کند، این ویژگی را می توان در کودکان و نوجوانان به خوبی مشاهده کرد.
زمانی که یک نوجوان شیفته نوجوانی بزرگ تر از خودش می شودو صفاتی را در او می ستاید، در واقع دارد طلایی که در اعماق ناخودآگاه خودش شروع به درخشیدن کرده است را به سوی دیگری فرافکن می کند و زمانی که شروع به تقلید از او می کند به تدریج ویژگی هایی را کسب می کند که قهرمانش داشته است و پس از آن آغاز فرافکنی جدیدی است به سوی قهرمانانی بزرگ تر؛ “درست همانطور که کوهنوردان برای صعود از کوهی بلند، میخ را پرت کرده و می کوبند، طناب را محکم کرده و خود را بالا می کشند و به میخ می رسانند، ما اینچنین رشد می کنیم و هرکس عاقبت از راه تبادل طلای درون به جایی می رسد که امروز رسیده است.”
عشق و ازدواج
در ذهن بسیاری از ما، فرافکنی متقابل طلای درون (عشق دو طرفه) به عنوان پیش شرط ازدواج شناخته می شود و این را بدیهی می دانیم که زمانی که عاشق کسی شدیم بخواهیم با او ازدواج کنیم، اما واقعیت این است که عاشق بودن تضمینی برای یک ازدواج موفق نیست.
وقتی شما عاشق کسی می شوید، طلای خودتان یعنی عمیق ترین ارزش درونی خودتان را به شخص دیگری فرافکن می کنید. شما آن را در اختیار او قرار می دهید تا برای مدتی نگه دارد، و هنگامی که آماده بودید آن را به شما برگرداند، متاسفانه این باز پس گیری طلا برای هر دو طرف با دلسردی همراه است، یک طرف احساس می کند “معشوقش آن کسی نبود که در آغاز می اندیشید” و دیگری احساس طرد شدن و رانده شدن را تجربه می کند…
اما باید بیاموزیم، چند سال بعد از آغاز عاشقی، زمانی که دیگر این رابطه کارایی سابق را ندارد، وقت آن رسیده است که از فرافکنی دست برداریم و عملا با خود آن دیگری؛ شریک یا همسر خود، ارتباط برقرار کنیم.
نکته کلیدی این است که زمانی که ما عاشق می شویم و طلای درون خود را به به شخص دیگر می سپاریم، این کار او را به عنوان یک فرد در نظر ما، محو می کند و در این صورت دیگر جایی برای ارتباط واقعی باقی نمی ماند. بر خلاف عشق، مهر ورزیدن یک توانایی انسانی است و ما هر انسان را به خاطر آن چیزی که واقعا هست، دوست می داریم، اما عشق رمانتیک، در واقع نوعی عشق الهی است و ما شخص دیگر را به مقام خدایی می رسانیم و بی آنکه بدانیم از او می خواهیم تجسم خدا برای ما باشد.
“عاشق بودن در واقع یک تجربه عمیق مذهبی است و برای بسیاری از افراد تنها تجربه مذهبی که در تمام عمر خود داشته اند، آخرین فرصتی که خدا در اختیار آنها گذاشته تا او را به درستی بشناسند.”
یکی از دلایلی که ما در حمل طلای خود تردید داریم، این است که به طور ناخودآگاه می دانیم که این طلا به طرز خطرناکی شبیه به صفات الهی است و تاب آوردن وزن آن برایمان دشوار است، پس باید حواسمان باشد زمانی که از دیگری می خواهیم که تجسم این صفات الهی برایمان باشد، نباید او را بستوه بیاوریم و هر گز نباید وظیفه سنگین تری بر دوش او بگذاریم.
طلای کیمیایی عنصری کامل و مجزاست و نباید با هیچ چیز دیگر مخلوط شود. دوستی، رفاقت، زندگی خانوادگی، تفریح و کار همگی می توانند روابط خوبی باشند، اما زمانی که با طلای کیمیایی آغشته می شوند، آشفتگی به بار می آورند.
دوره جامع رابطه عاطفی
انتخاب شریک عاطفی، شروع و نگهداری رابطه عاطفی درست و اصولی
باز پس گیری طلای درون
زمانی که تبادل طلا به خوبی انجام می شود، پس از مدتی توانایی این را پیدا می کنید که طلای خود را پس بگیرید. اگر این کار آگاهانه انجام نشود، باز پس گیری طلا می تواند دردناک و ناراحت کننده باشد و ممکن است فرد مقابل را دچار سو تفاهم کند و او احساس کند به یکباره از جایگاه “شاهزاده رویاها” به زیر کشیده شده است و تاج و تختش بر باد رفته است.
در واقع او درک نمی کند که زمانی مسوولیت حمل طلای شما به او سپرده شده بود و امروز که توانایی باز پس گیری طلای خود را دارید، نباید از باز گرداندن آن خودداری کند. در واقع باز پس گیری طلا ممکن است به شکل توقف فرافکنی ها و تمجیدهای عاشقانه و قهرمان پرستانه باشد و چنانچه فرد به این روند آگاه نباشد، از دست دادن این گونه توجهات همراه با تحسین می تواند برایش بسیار دردناک باشد.
اما باید بدانید تنها زمانی که طلای خود را باز پس می گیرید، آمادگی این را خواهید داشت که طلای افراد دیگر را به امانت نگهدارید. هنگامی که زمان مناسب فرارسید و شما آمادگی لازم را داشتید باید، طلای خودتان را پس بگیرید و خودتان آن را حمل کنید و در صورتی که بتوانید این کار را با احترام و ملاحظه انجام دهید بسیار عالی خواهد بود، اما به هر حال باید آن را پس بگیرید.
“همچنین حمل طلای دیگری، هنری ظریف و مسوولیتی سنگین است. اگر شما دریافت کننده طلای کسی هستید، باید بدانید که روزی که او به آمادگی کافی برای باز پس گیری طلای درونش رسید باید بلافاصله و بدون دلخوری، طلایش را پس دهید. متاسفانه افرادی هستند که طلا را جمع می کنند و از باز گرداندن آن خود داری می کنند، این کار نوعی جنایت است. آن ها گروهی از پیروان گرد می آورند و از آن ها بهره کشی می کنند.”
در تبادل طلای درون، ما به ندرت آگاه هستیم که چه اتفاقی در حال وقوع است و طلای ما همه جا، خارج از کنترل، در حال پخش شدن است. طلای کیمیایی درون، یعنی ارزشمند ترین دارایی ما، کف خیابان جاری شده است.
ما به سختی می توانیم درک کنیم بخش اعظم آنچه در دیگران و در دنیای بیرون تصور می کنیم، عملا بخشی از وجود خود ماست و “درونی کردن آنچه درونی است” هنری بزرگ است و یکی از قدرتمند ترین چیز هایی که می توانیم درک کنیم این است که تشخیص بدهیم تمام تاثرات ما؛ عشق، نفرت، خشم و . . . ریشه ای در درون ما دارد و باید به صورت درونی درک شده و روی آن کار شود.
2 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بسیار جالب و مفید بود
ممنون
خوشحالیم که مورد توجه شما قرار گرفته