تصور کنید که جهان مانند یک باغ بزرگ و زیبا است که در آن گلهای مختلفی با رنگها، اندازهها و عطرهای گوناگون رشد میکنند. هر گل در این باغ نقش و جایگاه ویژهای دارد و ترکیب این تنوع، زیبایی کل باغ را رقم میزند. به همین ترتیب، ما انسانها نیز هر یک با ویژگیهای منحصربهفرد خود، همچون گلهای آن باغ، با شخصیت منحصر به فرد خود بخشی از زیبایی و شگفتی جهان هستیم.
چه میشود اگر یک گل شقایق را مجبور کنند یک گل داوودی باشد؟
درجهان ما گوناگونی یک ویژگی انکار ناپذیر است که طبیعت در همه جا آن را به ما نشان میدهد
تیپ شناسی چیست و چه کمکی به ما میکند؟
این موضوع درمورد ما انسان ها نیز صدق میکند؛ با اینحال در جامعه از خانواده گرفته تا مدرسه و محل کار از ما میخواهند آنگونه که آنان میخواهند باشیم و درغیر اینصورت سرزنش و یا طرد خواهیم شد. تیپ شناسی به ما میآموزد که هرکدام از ما فارغ از نقاط ضعف و قوتمان در دسته بندی های شخصیتی گوناگونی قرار داریم.اینگونه احساس جوجه اردک زشت بودن را نخواهیم داشت و هرکدام از ما در جایگاهی که واقعا به آن تعلق داریم شادمان خواهیم بود.
عکس
تیپ به چه معناست و چرا باید آن را بشناسیم؟
تیپشناسی در روانشناسی به مطالعه و طبقهبندی شخصیتها و صفات انسانی بر اساس الگو های رفتاری مشترک میپردازد؛ همچنین در برخی مدل ها بر اساس شکل و ظاهر بدن افراد نیز این طبقه بندی وجود دارد. این الگوها، مجموعهای از ویژگیها و رفتارهای متداولی هستند که در گروههای مختلف افراد مشاهده میشوند.
الگو های رفتاری به عادتهایی اشاره داره که ما در موقعیت های مشابه به آن شکل رفتار میکنیم
برای مثال:برخی افراد راحت ترند، زمان خود را به تنهایی یا با نفرات اندکی سپری کنند اما برخی دیگر تمایل به جمعها یا میهمانیهای شلوغ دارند. یا برخی شرکت در جمعی که بحث ها و گفتوگو های عمیق دارند را به دورهمی های ساده ترجیح میدهند.
چرا ما این گزینه ها را به دیگر گزینه های موجود ترجیح میدهیم؟
همانطور که ما برای نوشتن یا برداشتن وسایل ترجیح میدهیم از دست راست یا چپ استفاده کنیم، در دیگر مسائل هم ترجیحات روانی ای داریم که با آنها متولد شده ایم و مجموع این ترجیحات در کنار هم و البته در بستر محیطی که در آن رشد کرده ایم، باعث بروز الگوهای رفتار، احساسی و تفکری میشود که به نوعی تیپ شخصیت ماست و درنتیجه هرکسی که الگوهای مشابه به ما را داشته باشد، تیپ شخصیتی یکسانی با ما دارد.
پس با مشاهده دقیق تر رفتارهای خود و دیگران میتوانیم رد بسیاری از تعارض ها و همچنین تفاهم هایی که در روابطمان به چشم میخورد را در تفاوت ها و شباهت های تیپ شخصیتیمان ببینیم. پذیرش این تفاوتها به ما کمک میکند تا به جای تلاش برای تغییر دیگران یا قضاوت آنها، به تنوع و گوناگونی احترام بگذاریم و مانند چرخ دنده هایی که هر کدام نقش مهم و متفاوتی در به حرکت در آوردن یک ساعت ایفا میکنند از اهمیت هر قطعه در جایگاه خود مطلع شویم و بهتر بفهمیم چرا افراد به شیوههای مختلف فکر میکنند و رفتار میکنند. این درک میتواند باعث کاهش سوء تفاهمها و افزایش همدلی و همبستگی در روابط انسانی شود.
تیپ شناسی در چه زمینه هایی باعث رشد ما میشود
درک بهتر از خود
بارها شده که به خاطر درست انجام ندادن کاری خودمان را سرزنش کردیم؛ یا تلاش زیادی برای بهبود نقطه ضعف هایمان داشتهایم هر فرد نقاط قوت بسیاری دارد و طبیعتا در مواردی نیز نسبت به عده خاصی ضعیف تر عمل میکند.
شناخت ما از تیپ شخصیتیمان همانند یک آیینه ی شفاف به ما کمک میکند تا درک بهتری از ویژگی های خودمان داشته باشیم و بفهمیم که چرا و چگونه با محیط و دیگر افراد اینگونه تعامل میکنیم و همچنین مهارتها و نقاط قوت و ضعف خود را بهتر درک کنیم و در جهت بهبود و توسعه شخصیتمان بکار بگیریم.
بهبود ارتباطات
در بین آدم هایی که میشناسیم اخلاق ها و رفتار های مختلفی وجود دارد؛ برخی را میپسندیم و با آنهایی که مورد پسندمان نیست به مشکل بر میخوریم.
از توهین به یکدیگر تا انتظار از آنها که باب میل ما رفتار کنند ارتباطاتمان را خدشه دار میکنیم.
اگر دقیقا متوجه شویم که منشأ این تفاوت ها کجاست، به جای رفتار هایی که در نهایت به دوری ما از آدم ها میانجامد با آنها طوری رفتار میکنیم که احساس درک شدن و همدلی نسبت به ما داشته باشند؛ از این رو میتوانیم روابط بهتری با افراد جامعه برقرار کنیم.
شناخت تیپ شخصیتی به ما کمک میکند تا ارتباطات خود با دیگران را بهبود بخشیم. با شناخت تیپ شخصیتی خود و دیگران، میتوانیم بهتر بفهمیم که چگونه میتوانیم با آنها تعامل داشته باشیم، چگونه بهتر از آنها حمایت کنیم و در نهایت چگونه میتوانیم اختلافات را کاهش دهیم.
مدیریت کارآمد تیمها
هرکس را بهر کاری ساختند!
یک تیم زمانی کارآمدی لازم را دارد که هرکدام از اعضای آن در جایگاه متناسب با توانمدیشان باشند.
یک مدیر لایق، باید توانایی تشخیص پتانسیل های افراد تیمش را داشته باشد.اینگونه میتواند انتظار عملکرد مناسب را از اعضای خود داشته باشد. همچنین اعضای تیم نیز احساس بهتری به جایگاه و شرایط خود خواهند داشت.
شناخت تیپ شخصیتی به مدیران کمک میکند تا ترکیب بهینهای از افراد را در تیمها ایجاد کنند. با شناخت تیپ شخصیتی اعضای تیم، میتوانند وظایف و مسئولیتها را بهینه تر تقسیم کرده و از توانمندیهای هر فرد برای بهترین عملکرد گروهی استفاده کنند.
توسعه حرفهای
هویت و جایگاه اجتماعی برای همه ما اهمیت ویژه ای دارد. اگر بر اساس توانمندی و استعداد خود کسب و کار و حرفه خود را انتخاب کنیم هر روز با علاقه به محل کار خود میرویم و در محیط کار از شکوفایی استعداد هایمان لدت میبریم.
شناخت تیپ شخصیتی میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم کدام شغلها و مهارتها بیشتر به شخصیت ما میپردازند و به ما کمک میکند تا برنامههای شغلی و حرفهای بهتری برای خود انتخاب کنیم.
خودشناسی و رشد شخصی
هنگامی که خودمان را بشناسیم و به سمت رشد شخصیتمان حرکت کنیم احساس رضایت بیشتری نسبت به زندگیمان خواهیم داشت. بدینگونه زندگی برایمان معنایی تازه خواهد داشت. چنین انسانی الگوی دیگر افراد هم خواهد بود و تاثیر مثبتش زندگی های بسیاری را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
شناخت تیپ شخصیتی به ما کمک میکند تا به دنبال رشد شخصی باشیم و بتوانیم بهبودهای لازم در رفتارها و تصمیمگیریهایمان ایجاد کنیم. این شناخت به ما اجازه میدهد که به صورت مداوم به خودمان و شخصیتمان کار کنیم و تغییرات مثبتی را در زندگی خود به وجود آوریم.
تیپ شخصیتی با تیپ شناسی چه تفاوتی دارد؟
تیپ شخصیتی زیر مجموعهی تیپ شناسی است که به دستهبندی افراد بر اساس الگوهای رفتاری، فکری و عاطفی پایدار و ثابت که به شخصیت فرد مربوط میشود، اشاره دارد. در مقابل، تیپشناسی یک مفهوم گستردهتر است که به کلیت دستهبندی افراد بر اساس ویژگیهای مشترک در زمینههای مختلف اشاره دارد، نه فقط شخصیت. تیپشناسی میتواند در زمینههای روانشناختی، پزشکی، جامعهشناسی و مدیریتی به کار رود.
تیپ شناسی از گذشته تا امروز
تیپ شناسی، یا تقسیمبندی افراد بر اساس ویژگیهای شخصیتی، مفهومی است که ریشه عمیقی در تاریخ دارد. از دوران باستان تا به امروز، انسانها تلاش کردهاند تا با فهمیدن و دستهبندی ویژگیهای روانی و رفتاری، به شناخت بهتری از خود و دیگران برسند.
نظریه آسترولوژی و زودیاک
قدیمی ترین مدل تیپ شناسی در فرهنگهای مختلف، به ویژه در بابل و مصر باستان، نظریههای آسترولوژی و زودیاک است که به نوعی این تیپشناسی بر اساس زمان تولد و موقعیت سیارات در زمان تولد افراد اشاره دارد و شخصیت، ظاهر و رفتار انسانها را تحت تأثیر این عوامل میداند.
نظریه اخلاط اربعه (مزاجها) بقراط
یکی دیگر از تلاشها برای دسته بندی شخصیت ها، به بقراط، پزشک یونانی، برمی گردد. او معتقد بود که انسانها بر اساس تعادل چهار مایع بدنی (خون، بلغم، صفرا و سودا) به چهار نوع شخصیت تقسیم میشوند:
صفراوی (Choleric): افرادی پرانرژی، پیشرو و اهل عمل.
سوداوی (Melancholic): افرادی جدی، متفکر و گاه افسرده.
دموی (Sanguine): افرادی خوشبین، اجتماعی و پرشور.
بلغمی (Phlegmatic): افرادی آرام، خونسرد و محتاط.
نظریه ابن سینا
ابن سینا (ابوعلی سینا)، پزشک و فیلسوف مشهور ایرانی، نیز نظریه مزاجها را پذیرفت و در آثار خود به توصیف و تشریح آن پرداخت. او همچنین به تأثیر عوامل محیطی و تغذیهای بر مزاجها و در نتیجه بر شخصیت افراد تأکید داشت
نظریههای آیورودا (Ayurveda) و طب سنتی چینی (TCM)
در هند باستان، سیستم آیورودا نیز به نوعی به طبایع و مزاجها اشاره دارد و انسانها را به سه دوشا (واتا، پیتا، کافا) تقسیمبندی میکند.
واتا (Vata)
عناصر: هوا و فضا
ویژگیها: سبک، سرد، خشک، متحرک
شخصیت: خلاق، پرانرژی، مستعد اضطراب، سریع در حرکت و فکر
پیتا (Pitta)
عناصر: آتش و آب
ویژگیها: گرم، تند، روغنی، حاد
شخصیت: هوشمند، پرانرژی، تصمیمگیرنده، تمایل به عصبانیت و انتقاد
کافا (Kapha)
عناصر: آب و زمین
ویژگیها: سنگین، کند، نرم، پایدار
شخصیت: آرام، صبور، مهربان، مستعد تنبلی و افسردگی
در طب سنتی چینی نیز نظریه مشابه به نام “پنج عنصر” وجود دارد که انسانها را بر اساس تعادل بین پنج عنصر چوب، آتش، زمین، فلز و آب توصیف میکند.
چوب (Wood)
فصل: بهار
اندام: کبد، کیسه صفرا
ویژگیها: رشد و توسعه، خلاقیت، انعطافپذیری
شخصیت: نوآور، پرانرژی، مستعد خشم
آتش (Fire)
فصل: تابستان
اندام: قلب، روده کوچک
ویژگیها: گرما، شور و هیجان، تحریک
شخصیت: شاد، اجتماعی، پرانرژی، مستعد اضطراب
زمین (Earth)
فصل: اواخر تابستان
اندام: طحال، معده
ویژگیها: پایداری، تغذیه، حمایت
شخصیت: مراقب، همدل، مستعد نگرانی
فلز (Metal)
فصل: پاییز
اندام: ریهها، روده بزرگ
ویژگیها: پالایش، ترتیب، نظم
شخصیت: منظم، تحلیلگر، مستعد افسردگی
آب (Water)
فصل: زمستان
اندام: کلیهها، مثانه
ویژگیها: سردی، ذخیرهسازی، عمق
شخصیت: عمیق، فکور، مستعد ترس
تیپشناسی فرانتس گال (جمجمهشناسی)
فرانتس گال، پزشک و فیزیولوژیست آلمانی، در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 نظریه جمجمهشناسی (فِرِنولوژی) را توسعه داد که بر این اساس ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای ذهنی افراد بر اساس شکل و اندازه قسمتهای مختلف جمجمه قابل تشخیص است.
تاریخچه شکل گیری MBTI
یونگ در دهه 1920 نظریهای درباره تیپهای روانشناختی ارائه داد که بر اساس آن افراد را به دستههای مختلفی تقسیم کرد. وی معتقد بود که تفاوتهای فردی در نحوه پردازش اطلاعات و تصمیمگیری به چهار تابع اساسی برمیگردد: تفکر (Thinking)، احساس (Feeling)، حس (Sensing)، و شهود (Intuition). همچنین یونگ دو جهتگیری اصلی روانی را معرفی کرد: درونگرایی (Introversion) و برونگرایی (Extraversion). این توابع و جهتگیریها ترکیب شده و هشت تیپ روانشناختی را تشکیل میدهند.
کاترین بریگز و ایدههای اولیه
همه چیز از علاقه شدید کاترین بریگز به روانشناسی و فهم انسانها آغاز شد. او، که در اوایل قرن بیستم زندگی میکرد، به مطالعه و تحلیل رفتارهای انسانی علاقهمند بود. کاترین سعی میکرد تا الگوهایی در رفتارهای مردم پیدا کند و به این منظور شروع به نوشتن مقالات و تحقیقات کرد.
آشنایی با کارل یونگ و الهام گرفتن از او
در سال 1923، زمانی که کاترین کتاب “انواع روانشناختی” کارل یونگ را خواند، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. یونگ در این کتاب، نظریهای درباره تیپهای شخصیتی ارائه داده بود و این ایدهها به نظر کاترین بسیار جذاب آمد و تصمیم گرفت آنها را بیشتر بررسی و توسعه دهد.
داستان ما با ورود ایزابل مایرز، دختر کاترین، به مرحله جدیدی میرسد. ایزابل، که مانند مادرش علاقهمند به روانشناسی بود، به پروژه مادرش پیوست. او از همان ابتدا به دنبال این بود که نظریات یونگ را به یک ابزار کاربردی تبدیل کند که بتواند به مردم در شناخت بهتر خود و دیگران کمک کند.
جنگ جهانی دوم؛بهانهای برای شناخت انسانها
با آغاز جنگ جهانی دوم، ایزابل متوجه شد که شناخت تیپهای شخصیتی میتواند به ارتش و کشور کمک کند تا افراد مناسب را برای وظایف خاص انتخاب کنند. این نیاز، انگیزهای شد تا ایزابل و کاترین به طور جدیتری به توسعه ابزار تیپشناسی بپردازند. آنها شروع به طراحی پرسشنامههایی کردند که بتواند تیپهای شخصیتی افراد را بر اساس نظریات یونگ شناسایی کند.
شاخص مایرز-بریگز (MBTI) چیست؟
کلمه MBTI مخفف Myers-Briggs Type Indicator است و در واقع شاخص تیپ شناسی mbti یک آزمون تیپ شناسی است که هدف آن نشان دادن ترجیحات افراد در نوع ادراک و فهم دنیا و نوع نگرش و تصمیم گیری آنهاست .
چه فاکتور هایی در MBTI مورد سنجش قرار میگیرند؟
در این قسمت با انواع معیار های مورد سنجش MBTI آشنا میشویم؛ اما شناسایی، درک و تفسیر آنها به صورت درست و کامل نیاز به توضیحات اختصاصی دارد که در مقالات جداگانه به شرح آنها خواهیم پرداخت. در این مقاله صرفا به معرفی کوتاه برای هر کدام از این معیار ها میپردازیم.
درونگرایی و برونگرایی
اینها دو قطب اصلی در تیپشناسی شخصیت هستند که نشان میدهند افراد چگونه انرژی خود را به دست میآورند و از محیط پیرامونشان بهرهبرداری میکنند. این دو مفهوم، یکی از مهمترین اجزای مدل شخصیت MBTI هستند.
برونگرایی (Extraversion)
در یک مهمانی حضور دارید و فردی را مشاهده میکنید که به محض ورود به مهمانی شروع به صحبت با افراد مختلف میکند. او از آشنا شدن با افراد جدید و گفتگوهای پرجنب و جوش لذت میبرد و به نظر میرسد که هر چه بیشتر با دیگران تعامل دارد، انرژی بیشتری میگیرد ؛ او از محیط های پرجنب و جوش و اجتماعی انرژی میگیرد و به دنبال تجربههای جدید و هیجانانگیز است. بله او احتمالا یک برونگراست.
برونگراها افرادی هستند که انرژی خود را از تعاملات اجتماعی و فعالیتهای بیرونی به دست میآورند. آنها معمولاً پرانرژی، اجتماعی و مایل به تجربههای جدید هستند. برونگراها از بودن در جمع و فعالیتهای گروهی لذت میبرند و معمولاً به دنبال تعامل و ارتباط با دیگران هستند.
درونگرایی (Introversion)
حال توجهتان را به فرد دیگری در همان مهمانی جلب میکنم. کسی ه کم سرو صداترین نقطه را انتخاب کرده و با دو نفر دیگر مکه از صمیمی ترین دوستانش هستند، بحثی عمیق درباره یک واقعه فرهنگی یا شاید یک موقعیت معنادار زندگی را دنبال میکند. البته که احتمالا از دقایقی پیش از حضور در جمع خسته شده و ترجیح میدهند هرچه زودتر به خانه برگردد و استراحت کند یا ادامه سریال مورد علاقه اش را ببیند.
بله درست فهمیدید؛ شخصیت دوم نسبت به شخصت اول یک درونگرا محسوب میشود.
درونگراها افرادی هستند که انرژی خود را از درون خود و فعالیتهای انفرادی به دست میآورند. آنها معمولاً محتاط، متفکر و مایل به فعالیتهای آرام و مستقل هستند. درونگراها از وقتگذرانی با خودشان لذت میبرند و اغلب به تفکر و تأمل درونی میپردازند.
حسی و شهودی
در تیپشناسی شخصیت، حس و شهود دو روش اصلی برای جمعآوری اطلاعات از جهان پیرامونمان هستند. این دو مفهوم به ما کمک میکنند تا نحوه پردازش و تفسیر اطلاعات توسط افراد را بهتر درک کنیم.
حسی (Sensing)
سعی کنید یک مکانیک ماهر راتجسم کنید. او همیشه به جزئیات دقت میکند و برای هر مشکلی که در ماشین پیدا میکند، راهحلی عملی و قابل اجرا ارائه میدهد. او از تجربههای گذشتهاش برای رفع مشکلات استفاده میکند و به واقعیات توجه زیادی دارد و ترجیح میدهد که به دادههای عینی و دقیق تکیه کند. این ویژگیها نشان میدهد که او یک فرد حسی است.
افراد حسی بر تجربههای واقعی و ملموس تکیه دارند. آنها به جزئیات، واقعیتها و اطلاعات عینی توجه میکنند و معمولاً بر اساس آنچه که در حال حاضر قابل مشاهده و قابل لمس است، عمل میکنند. افراد حسی به گذشته و تجربیات عملی خود اتکا میکنند و دوست دارند به روشهای اثباتشده و مطمئن عمل کنند.
شهودی (Intuition)
با یک نویسنده خلاق آشنا شوید! او همیشه به دنبال ایدههای جدید و نوآوری در داستانهایش است و به جای تمرکز بر جزئیات روزمره، به دنبال معانی عمیقتر و الگوهای پنهان در داستانهایش میگردد. همچنین میتواند با سرعت ارتباطات بین ایدههای مختلف را ببیند و از آنها برای خلق داستانهای جدید و جذاب استفاده کند. این ویژگیها نشان میدهد که این فرد شهودی است.
افراد شهودی بیشتر به الگوها، احتمالات و ارتباطات بین ایدهها توجه میکنند. آنها به جای تمرکز بر جزئیات و واقعیتهای فعلی، به آینده و امکانات ناپیدا نگاه میکنند. افراد شهودی اغلب خلاق و نوآور هستند و به دنبال معانی عمیقتر و الگوهای پنهان در اطلاعات میگردند.
منطقی و احساسی
منطق و احساس در تیپشناسی شخصیت ، دو روش اصلی برای تصمیمگیری و ارزیابی اطلاعات هستند. این دو مفهوم به ما کمک میکنند تا بفهمیم چگونه افراد انتخابهای خود را انجام میدهند و ارزشهای خود را تعیین میکنند.
منطقی (Thinking)
در برخی مشاغل مثل مهندسی دقیق بودن مهم است.یک مهندس ایدهآل که همیشه برای حل مشکلات از تحلیل دقیق و منطق استفاده میکند. وهنگامی که با یک مشکل فنی مواجه میشود، ابتدا دادهها را جمعآوری و تحلیل میکند و سپس بر اساس اصول علمی و منطقی تصمیمگیری میکند؛ و همچنین در تصمیمگیریهایش به دنبال کارایی و اثربخشی است و ترجیح میدهد که احساسات شخصی را دخالت ندهد. احتمالا یک فرد منطقی است!
افراد منطقی تصمیمگیریهای خود را بر اساس تحلیل منطقی و عینی انجام میدهند. آنها به اصول، قوانین و دادههای واقعی تکیه میکنند و سعی میکنند تصمیمات خود را بر پایه منطق و کارایی بگیرند. افراد منطقی معمولاً به دنبال عدالت و حقیقت هستند و تلاش میکنند که احساسات شخصی یا دیگران را در تصمیمگیریهایشان دخالت ندهند.
احساسی (Feeling)
یک مشاور خانواده که همیشه به احساسات و نیازهای دیگران توجه میکند و سعی میکند تصمیماتی بگیرد که برای همه مفید و خوشایند باشد. وقتی که با یک مسئله روبرو میشود، به جای تحلیل منطقی، بیشتر به ارزشها و احساسات افراد توجه میکند و سعی میکند تصمیمی بگیرد که بهترین تاثیر را بر روی روابط انسانی داشته باشد، ویژگیهای یک فرد احساسی را دارد. آنها معمولا تصمیماتشان را بر اساس همدلی و توجه به احساسات دیگران میگیرند.
افراد احساسی تصمیمگیریهای خود را بر اساس ارزشها و احساسات شخصی انجام میدهند. آنها به نیازها و احساسات دیگران توجه زیادی دارند و سعی میکنند تصمیمات خود را به گونهای بگیرند که هماهنگی و رضایت عمومی را حفظ کنند. افراد احساسی معمولاً به روابط انسانی و ارزشهای اجتماعی اهمیت میدهند و در تصمیمگیریهایشان سعی میکنند که مهربانی و همدلی را رعایت کنند.
قضاوتی و ادراکی
قضاوت و ادراک در تیپشناسی شخصیت، دو روش اصلی برای مدیریت زندگی و تعامل با دنیای بیرونی هستند. این دو مفهوم نشان میدهند که چگونه افراد به دنیای خارج واکنش نشان میدهند و سبک زندگی خود را تنظیم میکنند.
قضاوتی (Judging)
تصور کنید دوست شما یک مدیر پروژه است. او همیشه برنامههای دقیقی برای تیم خود تنظیم میکند و به دقت پیگیری میکند که همه کارها به موقع انجام شوند. او به نظم و ترتیب اهمیت زیادی میدهد و دوست دارد که همه چیز تحت کنترل و مطابق با برنامه باشد. وقتی که یک پروژه را شروع میکند، ابتدا اهداف و مراحل کار را به وضوح مشخص میکند و تلاش میکند تا به همه اهدافش دست یابد. این ویژگیها نشاندهنده فرد قضاوتی هستند.
افراد قضاوتی ترجیح میدهند که زندگیشان ساختارمند و برنامهریزیشده باشد. آنها به نظم، سازماندهی و تصمیمگیریهای قطعی اهمیت میدهند. این افراد معمولاً دوست دارند که کارها را به پایان برسانند و به اهداف خود دست یابند. افراد قضاوتی به برنامهریزی دقیق و داشتن کنترل بر زندگیشان علاقهمندند و از بینظمی و تغییرات غیرمنتظره اجتناب میکنند.
ادراکی (Perceiving)
در مقابل آن مدیر پروژه، یک عکاس حرفهای که عاشق ماجراجویی و کشف مکانهای جدید برای عکاسی است. به ندرت برنامههای دقیق و جزئی برای کارهایش دارد و ترجیح میدهد که به طور طبیعی و بر اساس شرایط لحظهای تصمیم بگیرد. او از تغییرات غیرمنتظره لذت میبرد و همیشه آماده است تا از فرصتهای جدید استفاده کند. این ویژگیها نشاندهنده فرد ادراکی هستند.
افراد ادراکی ترجیح میدهند که زندگیشان انعطافپذیر و باز باشد.آنها به فرصتها و تجربیات جدید علاقهمندند و دوست دارند که به طور طبیعی و بدون برنامهریزی دقیق عمل کنند. این افراد معمولاً از تغییرات و عدم قطعیت نمیترسند و تمایل دارند که تصمیمات خود را به تعویق بیندازند تا بتوانند همه گزینهها را بررسی کنند. افراد ادراکی به آزادی و انعطافپذیری در زندگیشان اهمیت میدهند و از برنامهریزی سختگیرانه اجتناب میکنند.
درواقع هر کدام از این قطب ها در تمام افراد وجود دارد اما نوعی ترجیح در استفاده کردن وجود دارد که نمونه آن را در راست دست یا چپ دست بودن افراد میتوانیم یافت کنیم از این رو دلیل انتخاب ما قوی تر بودن آن عملکرد است که مارا به استفادع بیشتر از یک سوی قطب سوق میدهد.
از کنار هم قرار گرفتن هر کدام از ۲ قطب موجود در این ۴ شاخص ۱۶ تیپ MBTI ساخته میشود. برای مثال: برونگرا((E شهودی((N احساسی((F ادراکی((P که هر کدام نماینده طیف خود هستند تیپ شخصیتی ENFP را نشان میدهند.
۱۶ تیپ شخصیتی MBTI عبارتند از:
تیپ شخصیتی ESTJ
تیپ شخصیتی ESFJ
تیپ شخصیتی ESTP
تیپ شخصیتی ESFP
تیپ شخصیتی ENTJ
تیپ شخصیتی ENFJ
تیپ شخصیتی ENTP
تیپ شخصیتی ENFP
تیپ شخصیتی ISTJ
تیپ شخصیتی ISFJ
تیپ شخصیتی ISTP
تیپ شخصیتی ISFP
تیپ شخصیتی INTJ
تیپ شخصیتی INFJ
تیپ شخصیتی INTP
تیپ شخصیتی INFP
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 4.4 / 5. تعداد نظرات: 7
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂
0 پاسخ به “تیپ شناسی MBTI (شخصیت شناسی مایرز بریگز)”
خیلی کامل و دقیق
ممنونم
یه تست درست و درمون هم میداشتید خب
تست هم دارن
عالی ممنون 🙏🙏🙏