حسی و شهودی

حسی و شهودی و تفاوت های کارکردی

آنچه خواهید خواند

4.2
(24)

شما بیشتر به چه اطلاعاتی توجه میکنید؟

در وسیع‌ترین مفهوم آن، بعد حسی و شهودی می‌تواند به عنوان متناظر با مفاهیم فلسفی مادی(S) و غیر مادی (N)، دیدنی (S) و نادیدنی (N)، تجربی (S) و نظری (N)، ماده (S) و ذهن (N)، فیزیک (S) و متافیزیک (N) درک شود.

به گفته یونگ، حس و شهود دو کارکرد دریافت اطلاعات و ادراک هستند. تماشای تلویزیون، بو کشیدن گل‌ها، خواندن رمان‌ها و به یاد آوردن چیزی از حافظه نمونه‌هایی از فعالیت های ادراکی هستند. از دو کارکرد دریافت اطلاعات، ترجیح حس راحت تر درک میشود چرا که ذاتا ملموس تر است. ترجیح شهود برای بعضی ها کمی عجیب تر بوده و درک آن برایشان دشوارتر است. به همین جهت در این بخش با ذکر مثال های متعدد سعی دارم تا درک آنها را ساده تر کنم.

زمانیکه میگوییم حس و شهود کارکرد های ادراکی هستند به این معناست که آنها ادراک ما و جهان بینی ما را شکل میدهند. آنها مانند لنز هایی هستند که ما از طریق آنها به دنیا مینگریم. بعد حس و شهود بیشترین تفاوت را بین افراد ایجاد میکند. غالبا در جامعه 70 درصد افراد حسی و تنها 30 درصد شهودی هستند.

همه چیز در یک میز!

درست شنیدید! میخواهیم راجع به میز صحبت کنیم. همان چیزی که دارای یک سطح صاف و چهار پایه است. همه میدانیم که هر میزی دارای یک سری ویژگی های خاص مثل اندازه، شکل، سایز، بافت، رنگ و مواد تشکیل دهنده آن است. اینها همگی المان های حسی هستند. اما در یک میز چیزی بیشتر از آنچه با چشم دیده میشود و یا با دست لمس میشود وجود دارد. میز همچنین یک ایده، یک مفهوم و یک تصویر ذهنی است. این جنبه از میز مرتبط با شهود است.

ما به وسیله شهود متوجه میشویم که انواع مختلفی از میز وجود دارد. اما در پایان تمام آنها میز هستند. این نشان میدهد که ما یک ایده اساسی از اینکه میز چیست و همچنین چه مدل میز های دیگری میتواند وجود داشته باشد داریم. با توجه به آنچه گفته شد میتوانیم درک کنیم که حس و شهود چگونه کار میکنند و چگونه مکمل یکدیگر هستند.

 

شهود دقیقا چیست؟

از گذشته که فال‌گیرها و جادوگران در گوی های بلورین خود نگاه می‌کردند و درباره‌ی آینده صحبت میکردند، رفتارشان نمونه‌ای از ادعای شهود بوده است. آن‌ها با اعتقاد کامل به آنچه در گوی دیده اند آنرا بازگو میکردند و تلاش میکردند تا با غیب گویی از سرنوشت افراد و روابط صحبت کنند. اما آنچه در بعد حس و شهود مد نظر ماست تا حدودی با مفاهیم کشف و شهود عرفانی و نگاه کردن در گوی بلورین تفاوت دارد.

یونگ از اولین افرادی است که تعریف متفاوتی از شهود ارائه کرد و از آن تحت عنوان یک کارکرد روان شناختی یاد کرد که اطلاعات را در سطح نیمه هوشیار پردازش میکند. در حالی که حواس ما در مورد ظاهر سطحی چیزها به ما اطلاعات میدهند، شهود به عمق فرو می‌رود و الگوهای پنهان، ارتباطات و انگیزه‌ها را تشخیص می‌دهد. شهود اطلاعات موجود را هم به صورت آگاهانه و هم به صورت ناخودآگاه بررسی می‌کند و تلاش می‌کند درک کند که چیزها چه معنایی دارند و وقتی به عنوان یک کل در نظر گرفته می‌شوند چگونه به نظر می‌رسند. این امر در ایجاد استنتاج‌ها، پر کردن شکاف ها برای توسعه نظریات و توضیحات مناسبت است.

غالبا منظور افراد شهودی خصوصا INJ ها و ENP ها از فکر کردن متفاوت از دیگر تیپ هاست. برای آنها فرآیند فکر کردن شبیه به دریافت های ناگهانی است که کاملا خارج از کنترل آگاهی رخ میدهد. مالکوم گلدول در کتاب خود شهود را با زیرکی به ” تفکر بدون تفکر” تشبیه کرده است. از آنجا که فرآیند پردازش شهود غیر منتظره است به همین دلیل جنبه عرفانی و جادویی دارد. اما امروزه به لطف یونگ میدانیم که همه چیز مربوط به ذهن نیمه هوشیار ماست.

در بسیاری از منابع گفته میشود: حسی ها افرادی هستند که اطلاعات را از حواس پنجگانه خود دریافت میکنند و شهودی ها از حس ششم. اما این توصیف نمیتواند صحیح باشد؛ چرا که همه افراد اطلاعات را با استفاده از حواس پنجگانه کسب میکنند. آنچه حسی ها و شهودی ها را از یکدیگر متفاوت میسازد نوع توجه آنهاست. حسی ها به اطلاعات دقیق، با جزئیات، عملی و واقعی توجه میکنند و شهودی ها به اطلاعات حاصل از بینش ها، ارتباطات و قرابت اطلاعات، الگو ها و تصویر بزرگ بیشتر توجه میکنند. در حالی که حسی ها به واقعیت لحظه کنونی توجه میکنند، شهودی ها در حال رویاپردازی راجع به آنچه که میتواند وجود داشته باشد، هستند.

 

موضوعات یکسان، دیدگاه های متفاوت

غالبا حسی ها و شهودی ها علایق متفاوتی از یکدیگر دارند اما ممکن است هر دو وارد یک زمینه شوند. اما در این حالت دیدگاه های متفاوتی دارند. برای مثال هر دو ممکن است نقاش شوند اما نقاشی های متفاوتی نسبت به یکدیگر خلق کنند. شاید حسی ها بیشتر از نقاشی های رئال و با جزئیات زیاد لذت ببرند اما شهودی ها تمایل دارند نقاشی هایشان انتزاعی و یا حاوی پیچیدگی باشد.

به عنوان مثال بیایید دو رستوران با مزیت رقابتی متفاوت را بررسی کنیم. در جلوی یکی رستوران ها هر شب صف بسیار طولانی وجود دارد. اما مردم تنها برای یک آیتم در صف ایستاده اند: کباب کوبیده و ته چین! البته شما میتوانید در رستوران های دیگر هم کباب کوبیده و ته چین بخورید، اما حجم و کیفیت بالای غذا در این رستوران آنرا بسیار خواستنی کرده است. این یک روش موفقیت به شیوه حسی است. اما شهودی ها چطور؟

فرض کنید در رستوران نشسته اید و در حال میل کردن ناهار هستید. ناگهان برق ها قطع میشود، همه جیغ میزنند و یک زلزله هشت ریشتری را تجربه میکنید! سرگرم کننده است، نه ؟ شاید از شنیدنش تعجب کردید اما در شهر «لورت دی مار» اسپانیا کافه رستورانی به اسم «کافه دیزستر» هست که هر لحظه در آن زلزله می آید ولی کسی فرار نمی کند و تنها کاری که انجام می دهند این است که تعادل خود را حفظ کنند و امیدوار باشند که لیوان آب روی میز نریزد!

برای شهودی ها خلاقیت و ایده جدید مزیت رقابتی بزرگی محسوب میشود.

شهود به ما ایده هایی در مورد چیز ها میدهد و شهودی ها به افراد ایده دار معروف هستند. میتوان گفت آنها آغاز گر فرآیند خلاقیت هستند و ذهنشان پر است از ایده ها. از طرفی افراد حسی در انتهای فرآیند خلاقیت هستند و نقش آنها شکل دادن به ایده ها و عملی کردن آنهاست. حسی ها به نوعی دست و پای فرآیند خلاقانه هستند.

کلیات و جزئیات تفاوت های فرد حسی و شهودی

یکی دیگر از تفاوت های حسی ها و شهودی در توجه آنها به جزئیات و کلیات است. حسی ها افرادی هستند که برای آنکه یک پازل ذهنی از موضوع یا مسئله ای تشکیل بدهند احتیاج دارند که ابتدا جزئیات آنرا درک کنند و ازآنها مطلع باشند. بر خلاف حسی ها، شهودی ها افرادی هستند که ترجیح میدهند ابتدا یک تصویر کلی از موضوع را بدانند و سپس به جمع آوری جزئیات بپردازند. به همین جهت آنها میتوانند مکمل های خوبی برای یکدیگر باشند.

داشتن تصویر بزرگ یک نگاه کلان به شهودی ها میبخشد که باعث میشود آنها روابط و علت ها را بهتر ببینند و درک کنند. از طرفی نقطه قوت حسی ها آگاهی خوب از جزئیات و واقعیت های پیرامون خود است. حسی ها مشاهده گران بهتری نسبت به شهودی ها هستند. داشتن تصویر بزرگ به ما در طرح ریزی بلند مدت برنامه هایمان کمک میکند و توجه به جزئیات و واقعیت های پیرامون پای مارا روی زمین نگه میدارد و برنامه مارا عملی تر میکند.

شهود یک کارکرد ترکیب کننده و تداعی گر است و با نحوه ارتباط و اتصال چیز ها با یکدیگر مرتبط است. شهودی ها علاقه زیادی به دیدن روابط بین ایده ها و ارتباطات مسائل انتزاعی با یکدیگر دارند. دنیای فیزیکی و چیز ها به خودی خود برای آنها جذاب نیست، بلکه روابط و الگو های میان آنها اهمیت دارد. این علاقه آنها به ایجاد نظریه های توضیح دهنده برای روابط علی میان چیز ها میشود.

دوره تیپ شناسی MBTI

راهی برای شناخت دقیق خود و دیگران

 

افراد شهودی، به ویژه ENP ها و INJ ها، غالبا هنگام کار با جزئیات مرتبط با کارکرد حس، دچار مشکل میشوند. از آنجا که ذهن آنها غرق در مسائل انتزاعی است، ممکن واقعیت پیش روی خود را نبینند. آنها ممکن است وقت خود را از دست بدهند، پرداخت قبض ها را فراموش کنند، کلیدهایشان را جا بگذارند، دکمه های پیراهنشان را یکی در میان ببندند و یا در سازماندهی مسائل مالی مثل توجه به حساب بانکی و یا مخارج عملکرد مناسبی نداشته باشند.

در مقابل افراد حسی بیشتر بر روی جزئیات و چیز های عملی تمرکز دارند تا با نحوه اتصال امور. آنها به خاطر ارتباط کمتر صمیمی با نیمه هشیار ایده پرداز کمتر با الگو های پنهان و اصول زیربنایی سازگار هستند. اگرچه آنها از روابط میان پدیده های فیزیکی آگاه هستند اما علاقه کمتری به فکر کردن راجع به دلایل عمیق و نظریه های انتزاعی دارند. این امر به ویژه در مورد تیپ های ISJ و ESP بیشتر صادق است.

مدل آدرس دادن، یکی از مثال های جالب برای درک تفاوت حسی ها و شهودی ها است. شهودی ها تمایل دارند آدرس ها را با جزئیات کمتری بیان کنند. از طرفی حسی ها علاوه بر اینکه آگاهی بهتری نسبت به نقشه دارند، آدرس ها را دقیق تر بیان میکنند. در میان تیپ های حسی، ESP ها بیش از دیگر تیپ های حسی، آگاهی بهتری نسبت به اطراف خود و جزئیات دارند و احتمال اینکه در یک شهر غریبه گم بشوند کمتر است. نقطه مقابل آنها INJ ها هستند.

گذشته، حال، آینده

حسی ها و شهودی در زمان های متفاوتی زندگی میکنند! حسی ها افرادی هستند که بیشتر به گذشته و زمان حال توجه دارند. در نقطه مقابل شهودی ها افرادی هستند که توجه بیشتری به آینده دارند. حسی ها به آنچه که وجود دارد و یا وجود داشته توجه میکنند. مرور خاطرات گذشته و توجه به آنچه رخ داده حسی ها را فردی تجربه مدار میکند.

زندگی در لحظه حال باعث میشود که توجه و تمرکز بیشتر به وقایع پیرامون خود داشته باشیم. از طرفی شهودی ها توجه ویژه ای به آینده و آنچه که میتواند وجود داشته باشد دارند. نقطه ضعف آنها آگاهی کمتر نسبت به وقایع محیط پیرامون خود است، خصوصا اگر درونگرا نیز باشند. نگاه رو به آینده شهودی ها همراه با یک حس تغییر خواهی است. آنها تمایل دارند امکانات و حالت های مختلف را تجسم کنند و برای آن برنامه ریزی کنند.

تفسیر رویداد ها از نظر افراد حسی و شهودی

به داستان زیر توجه کنید :

علی که یک حسی و شقایق که شهودی است در یک شرکت تولید لوازم آرایش کار میکنند.یک از روزها رئیس اداره تمام مسئولان واحد ها را برای شرکت در یک جلسه اضطراری دعوت کرد. او در این جلسه به ارقام و آماری اشاره کرد که وضع اقتصادی شرکت را آنقدر ها خوب توصیف نمیکرد. او گفت اگر اوضاع بهتر نشود شماری از کارکنان شغلشان را از دست خواهند داد و برای کاهش هزینه ها اقداماتی صورت خواهد گرفت.

جلسه خیلی زود به پایان رسید و روسای واحد های مختلف در ابهام و سردرگمی قرار گرفتند.علی و شقایق بلافاصله به یک کافه رفتند تا راجع به آنچه اتفاق افتاده گفت و گو کنند. علی بر اساس آمار و ارقامی که ارائه شده بود نتیجه گرفت که شرایط مالی شرکت نابسامان است و به طور کامل اطلاعات ارائه شده را درک کرده بود. او برخی از تجربیات دوستان خود را که در چنین شرایطی قرار گرفته بودند بازگو کرد و نسبت به آینده نگران بود.

شقایق هم نگران بود. او به محض ورود به جلسه متوجه شده بود که اوضاع چندان خوب نیست و اشکالی وجود دارد و حالا متوجه شده بود که مشکل فراتر از چیزی است که مدیر شرکت عنوان کرده بود. شقایق متوجه شد مدیر شرکت که اغلب آرام است، به خشم آمده است.

در ضمن متوجه نگاه های پرسش آمیز معاونین و رئسای شرکت شده بود. او نتیجه گرفته بود که رابطه خوبی میان مدیر شرکت و معاونین وجود ندارد و احتمالا بر سر محصول جدیدی که معرفی کرده اند اختلاف نظر دارند. بعد معلوم شد که هم علی و هم شقایق هر دو درست تفسیر کرده اند. چند روز بعد مدیر شرکت خبر ناخوشایندی را پخش کرد، اما دلیلش چیز دیگری بود.

این موضوع باعث تعجب آنها نشد چرا که هر دو انتظار چنین چیزی را داشتند اما به روش متفاوتی به این نتیجه رسیده بودند. در این مثال میتوان تفاوت حسی ها و شهودی را مشاهده کرد. حسی ها به معنای ظاهری قضایا توجه میکنند و شهودی ها به دنبال الگوهای پنهان و معنای باطنی هستند.

 

سرنخ هایی در سبک زندگی  و ارتباطات

همانگونه که در بخش های قبلی خواندید، حسی ها و شهودی ها ممکن است وارد حوزه های یکسانی شوند اما نگاه متفاوتی دارند. برای مثال ممکن است هر دو وارد رشته روان شناسی شوند اما روش ها و نگاه های متفاوت تری نسبت به انسان داشته باشند. ممکن است برخی به فرآیند های ناخودآگاه و مسائل نظری و پیچیده تر توجه کنند و برخی نیز توجهشان به رفتار های قابل مشاهده و اندازه گیری باشد. در برخی از حوزه ها این اختلافات پر رنگ تر خواهد شد. برای مثال شغل حسابداری که احتیاج به کار با اعداد و ارقام، گزارشات مالی و جزئیات زیادی دارد بیشتر مورد علاقه حسی ها است و شهودی ها چندان راغب به آن نیستند.

تفاوت نوع نگاه حسی ها و شهودی ها به حوزه های مختلف زندگی سرنخ هایی برای شناسایی آنها برای ما فراهم میکند. یکی از این سرنخ ها بحث ارتباط است. اینکه شما از چه کلماتی استفاده میکنید و تمایل دارید راجع به چه موضوعاتی بیشتر صحبت کنید. زبان حسی ها زبان ملموس و قابل فهم برای همه افراد است. آنها کمتر از استعاره و کلمات پیچیده استفاده میکنند و حرف های آنها همان معنای ظاهری را دارد.

برای مثال اگر یک مدیر حسی بخواهد راجع به وضع نابسامان اقتصادی شرکت صحبت کند به صورت واضح و شفاف خواهد گفت که ممکن است حقوق ها با تاخیر پرداخت شود. اما شهودی ها پیچیده تر صحبت میکنند. آنها عاشق بازی با کلمات و استفاده از تمثیل ها در کلماتشان هستند. در همین مثال مدیر شمی خواهد گفت که کشتی های شرکت در حال غرق شدن هستند! گاهی در زمان مکالمه شهودی ها ممکن است جملات بعدی شما را حدس بزنند و حرف های شما را قطع کنند. این کار برای حسی ها ناخوشایند باشد.

حسی ها و شهودی ها ممکن است در کنار یکدیگر حوصله شان سر برود چرا که اساسا از صحبت کردن راجع به موضوعات مختلفی لذت میبرند. حسی ها تمایل دارند از اتفاقاتی که برایشان رخ داده، برنامه های روزانه شان، لباس هایی که در فروشگاه دیده اند، بازیکنان تیم مورد علاقه شان و سفر هایی که رفته اند و مناظر زیبایی که دیده اند و … صحبت کنند.

از طرفی شهودی ها تمایل دارند راجع به آینده و برنامه هایشان، ایده آل ها و فانتزی هایشان، فلسفه، موضوعات انتزاعی و یا مفهوم عمیق آخرین فیلمی که دیده اند صحبت کنند. از نظر هر کدام از آنها دیگری حوصله سر بر است!

تحصیلات و بحث آموزش برای آنها متفاوت از یکدیگر است.حسی ها به رشته هایی علاقه دارند که کاربردی و عینی باشد. مثلا یکی از دوستان حسی من میگفت من فقط زمانی از فیزیک لذت میبردم که کاربردی و عملی تر بود. اما موضوع برای من متفاوت بود.

نظریه و تحلیل های فیزیک به تنهایی و بدون داشتن نتیجه عینی و ملموس مرا به وجد می آورد. به همین دلیل حسی ها ممکن است کمتر از شهودی ها نسبت به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر تمایل داشته باشند و در عوض ترجیح میدهند آنچه را آموخته اند به کار ببرند.

ممکن است حسی ها و شهودی ها تفریحات متفاوتی نیز داشته باشند. حسی ها از وقت گذراندن در طبیعت، رفتن به مکان های دیدنی و تاریخی، داشتن تجربیات حسی جدید مانند یک رستوران جدید و یا رفتن به کنسرت که مملو از صدا است لذت ببرند. حسی ها تمایل دارند تا با واقعیت فیزیکی سر و کله بزنند و دست هایشان کثیف شود.

شهودی ها نیز از این تفریحات لذت میبرند. آنها هم زمانی برای ورزش کردن، قدم زدن در طبیعت و یا لذت بردن از طعم های مختلف غذاها و نوشیدنی ها در نظر میگیرند. اما شهودی ها بیشتر تمایل دارند تا زمان خود را در افکار و اندیشه ها بگذرانند تا در عمل کردن و اجرا کردن. مثلا حل کردن یک معمای پیچیده، دیدن فیلم های راز آلود و یا گپ زدن راجع به ایده های جدید در تکنولوژی، الهیات، نظریه های سیاسی، علم و آنچه که میتواند در آینده وجود داشته باشد برایشان جذاب تر باشد.

حسی ها شهودی ها روش های متفاوتی در زندگی برای حل مسائل اتخاذ میکنند. یکی از تفاوت های آنها در توجه به دستور العمل هاست. حسی ها بیشتر از شهودی ها تمایل دارند تا قبل از اقدام کردن به نقشه و راهنما مراجعه کنند و قدم به قدم و مطابق آن پیش بروند.

در اولین سالگرد ازدواجشان، نیلوفر به علی یک دستگاه باربکیو گریل گازی هدیه داد. دفترچه راهنمای همراه حاوی ده صفحه اطلاعات درباره چگونگی سوار کردن این دستگاه بود. علی که کاملا یک فرد شهودی بود با این ذهنیت که کدام بخش های دستگاه باید به یکدیگر وصل شوند شروع به سوار کردن دستگاه کرد.

دو ساعت بعد، وقتی که کارش تمام شد دستگاهی که درست شده بود بیش از یک اجاق گریل به دوچرخه شباهت داشت! او نمیدانست که قطعات را باید به کجا ببندد. یک ساعتی طول کشید تا نیلوفر حسی دستگاه را دوباره باز کند و آن را طبق دستور دفترچه راهنما روی هم سوار کند.

همانطور که گفته شد حسی ها فردی تجربه مدار هستند. آنها تمایل دارند برای حل مسائل از تجربیات قبلی خودشان و یا دیگران استفاده میکنند. آنها میخواهند دیگران هم به تجربیات آنها احترام بگذارند.

یکبار برای برگزاری یک کارگاه آموزشی به همراه یکی از دوستانم به قائمشهر رفته بودیم. بعد از اقامت باید برای مکان صرف ناهار تصمیم گیری میکردیم. مسیر راه آهن تا منزل، مسیر نسبتا کوتاهی بود اما در همین مسیر، من تعدادی رستوران دیدم. برخی از آنها نمای بسیار زیبایی داشتند و خلاقیت آنها در تبلیغات توجه من را به خود جلب کرده بود. زمانیکه به منزل رسیدیم آنچه دیده بودم با دوستم به اشتراک گذاشتم. اتفاقا او هم متوجه رستوران ها شده بود.

اختلاف نظر ما از زمانی شروع شد که باید تصمیم میگرفتیم به کدام رستوران برویم. دوست من تمایلی به امتحان کردن آنها بدون پرس و جو کردن نداشت و از من خواست تا با میزبانمان در قائم شهر تماس بگیرم و از آنها بپرسیم که کدام رستوران مناسب تر است. در واقع او به دنبال تجربه دیگران بود. اما من تمایل داشتم به یکی از همین رستوران ها که دیده ایم سر بزنیم و به فکرم نرسیده بود که بخواهم از میزبان سوال کنم.

کمترین -----> بیشترین

میانگین امتیاز: 4.2 / 5. تعداد نظرات: 24

اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂

0 پاسخ به “حسی و شهودی و تفاوت های کارکردی”

  1. علی گفت:

    شاید adhdروزی به جای اختلال
    یک نوع شخصیت متفاوت و درجای خود کارساز به حساب بیاد

  2. ناصر گفت:

    با سلام و سپاس بابت مطلب مفیدی که قرار دادین
    سوالی که ذهن منو درگیر کرده اینه که من میتونم هم حسی و هم شهودی باشم؟
    یعنی گاهی اوقات حسی و گاهی هم شهودی باشم؟
    با توجه به مطالبی که خوندم و دنبال کردم و همچنین تست هایی که دادم این موضوع برام مطرح شده.چون هم مشخصات و نتایج یک حسی رو دارم و هم یک فرد شهودی.نتایج تست هایی که دادم به سمت هیچکدوم سنگینی محسوسی نداره
    متشکرم

  3. Elnazniku گفت:

    سوالی که برام پیش اومده اینه که چرا بیشتر خصوصیات شهودی ها مثل adhd و نقص توجه می مونه ، به عنوان یه فرد شهودی همیشه درگیرش بودم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *