جمله معروفی در روانکاوی هست که مادر ما را از دست دنیا نجات میدهد و پدر از دست مادر! شاید با همین جمله اهمیت نقش پدر در رشدروانی فرزند معلوم شود. درواقع هرچقدر مادر در ساختن تصورما از جهان نقش دارد پدر در ساختن تصورمان درباره توانایی هایمان موثر است. مادرانگی وظیفه دارد امنیت را برای ما فراهم کند و تصور ما درباره امن بودن یا نبودن جهان را میسازد اما پدرانگی همان چیزی است که ما را به جهان بیرون هدایت میکند.عقده پدر تعیین میکند که ما تا چه میزان مبارزه کردن را بلدیم.
اما عقده پدر چگونه شکل میگیرد و چه پیشینه ای در روانشناسی دارد؟
ردپای عقده پدر در ادیپ شهریار
احتمالا هرکسی که روانکاوی یا نام فروید به گوشش خورده، درباره عقده ادیپ هم چیزی شنیده است.
ادیپ شهریار ، نمایشنامه معروف سوفوکلس، ماجرای پسری است که در تقدیرش دیده میشود که قرار است روزی پدرش را بکشد و با مادر خود ازدواج کند.پس پدر به محض تولد پاهایش را سوراخ کرده و به خدمتکاری میدهد تا سربه نیستش کند. خدمتکارهم به امید اینکه نوزادی یک روزه در بیابان دوام نخواهد آورد او را در جایی بی آب و علف رها میکند و برمیگردد اما پادشاه دیگری که اتفاقا نمیتوانست بچه دار شود از آنجا عبور میکند و پسر را با خود به قصر میبرد و به خاطر پاهای معیوبش ادیپ نامیده میشود.
ادیپ هم درهنگام بزرگسالی به سراغ پیشگویی میرود و طالع نحسش را از زبان او میشنود. پس به خیال فرار از این تقدیر دیگر نزد پدر و مادرش برنمیگردد.او در مسیر با کاروان یک پادشاه روبرو میشود و طی یک درگیری او را به قتل میرساند و در ادامه مسیر به شهر آن پادشاه میرسد و به مردم آنجا کمک زیادی میکند و مردم هم از او میخواهند با ملکه ازدواج کند و پادشاه آنان باشد و بعد از مدت ها ادیپ میفهمد مردی که کشت پدرش بوده و در واقع با مادر خود ازدواج کرده است.
فروید با الهام از این داستان اینگونه بیان کرد که در واقع همه پسران رقابتی پنهانی با پدر خود بر سر مادر دارند و چون انرژی روانی را منحصرا جنسی میدانست این رقابت را هم با میل جنسی توضیح داد و البته در ادامه یونگ برای مثلث مادر،دختر و پدر هم عقده الکترا را معرفی کرد.
براساس نظریه رشد جنسی فروید، این عقده ها در سنین سه تا شش سالگی بروز می کنند. در واقع در این مرحله کودک بر والد جنس مخالف خود تمرکز دارد و اگر این دوره به خوبی سپری نشود. این تمرکز تا بزرگسالی بر والد جنس مخالف باقی می ماند و فرزند نمیتواند با والد همجنس خود همانندسازی کند و درنتیجه مشکلاتی در زندگی بزرگسالی برای او به وجود می آید.
ارتباط پدر و عقده پدر
به گفته یونگ مادر برای کودک مفهوم خانواده، امنیت و محافظت را رقم میزند اما پدر کسی است که ما را با جهان بیرون آشنا میکند.بنابراین آزادی، اعتماد به نفس، اقتدار و پیدا کردن جای درست ما در دنیا با مفهوم پدر گره خورده است. پس اگر به هرطریقی حضور پدر برای ما کمرنگ تر از چیزی که نیاز داریم باشد، عقده پدر در ما قوی تر عمل می کند.
اگرچه به دلایلی که جلوتر خواهم گفت عقد هپدر در پسران پررنگ تر و مسئله ساز تر است اما هم دختر و هم پسر از پدران غایب زخم میخورند. پدرانی که یا به شکل فیزیکی حضور ندارند یا از لحاظ عاطفی رابطه درستی با فرزند خود برقرار نکرده اند. یونگ میگوید مادر(مفهوم مادر) محبت بی قید و شرط را تداعی میکند.
اما دنیای واقعی جایی نیست که بدون شرط ها و محدودیت ها به ما چیزی عرضه کند و این نکته را پدر باید به کودک خود بیاموزد. پس درواقع هضم جهان و قوانین آن بیش تر از مادر به ارتباط ما با پدر مربوط است البته همانطور که در عقده مادر هم گفتیم بخشی از عقد ها به رابطه ما با پدر خودمان برمیگردد و بقیه هیجانات و مفاهیمی که به عقده پدر متصل است به مفهوم جمعی پدر و عناصر کهن الگویی ارتباط دارد.
اما چرا عقده پدر در پسران پررنگ تر است؟
در اینجا مفهومی به نام همانندسازی برمی خوریم که زیگموند فروید آن را مطرح کرد. او گفت همانند سازی یعنی نخستین نمود عاطفی با دیگری؛ به عقیده او به محض اینکه کودک خود را به عنوان موجودی مستقل از والدین و دیگران بشناسد به والدینش دچار حس علاقه و یا نفرت میشود و در ادامه به آنها میل پیدامیکند.
یعنی والد در مقام کسی است که کودک میخواهد شبیه او شود پس درواقع با او همانند سازی میکند. از طرفی در رحم مادر اگر جنسیت جنین دختر باشد، تغییری در آلت تناسلی او صورت نمیگیرد و به همان شکل به دنیا می آید و همانندسازی را بسیار ساده تر طی میکند چرا که در مرحله کشف والدین خودش را شبیه به مادر میبیند.
یعنی دقیقا شبیه به کسی که هنگام تولد هویتش با او گره میخورد. اما درباره پسران اوضاع متفاوت است. پسر در زمان جنینی در ابتدا اندام تناسلی زنانه دارد که به مرور تبدیل به آلت تناسلی مرد میشود و در روانکاوی باور بر این است که این پروسه برای پسران بعد از تولد نیز باید طی شود اما متاسفانه خیلی وقت ها مخصوصا در جهان مدرن پسر فرصت همانندسازی با پدر را پیدا نمیکند و با مادر همانندسازی میکند. بنابراین اقتدار، قدرت تصمیم گیری، عزت نفس، شهامت، توان ریسک کردن و هرچیز که در روانشناسی یونگی از المان های مردانه است، در روان پسر دچار تحریف میشود.
عقده پدر چگونه بروز پیدا میکند؟
همانند عقده مادر عقده پدر هم به شکل مثبت و منفی در روان ما تثبیت میشود اما در مجموع به ارزش های مردانه و مردانگی یا بیش از اندازه پرداخته میشود یا نادیده گرفته میشود. البته که عقده پدر یک طیف است و همه ما فارغ از اینکه چه پدری داشته ایم در جایی از این طیف قرار داریم.
گای کارنو در کتاب پدران در اشاره به این موضوع میگوید هر پدری که به هرنحوی رابطه مناسبی با فرزند خود برقرار نکرده پدر غایب نامیده میشود و پسران این افراد، پسران گمشده ای هستند که هریک به نوعی مردانگی را یا درک نکرده اند یا اشتباه فهمیده اند. حالا پدران غایب چه کسانی هستند؟
پدر ممکن است به شکل فیزیکی غایب باشد یعنی براثر فوت، مهاجرت، طلاق یا حتی سفرهای کاری طولانی مدت، پسر یا زمانی را با پدر سپرز نکرده یا این زمان آنقدر ناچیز بوده که روان پسر آ نرا به کل نادیده میگیرد.نوع دیگر غیبت عاطفی پدر است. این پدران حس دوست داشته شدن را به پسر خود نمیدهند و ین بی توجهی این احساس را بوجود می آورد که تو باید خیلی خیلی بیشتر از چیزی که هستی باشی تا پدر تو را ببیند یا ممکن است احساس گناه بی اندازه ای را به رزند منتقل کند به طوری که انگار مشکلات زندگی به خاطر اوست.
واضح است که اثرات این طردشدن ها، احساس گناه و بی توجهی آینده فرزند را به خطر می اندازند و ائ در بزرگسالی هم مدام در حال تلاش برای دیده شدن و تحسین دریافت کردن است یا فضای رابطه با پدر به گونه ای است که نه تنها پدر نقش حامی و پرورش دهنده را ندارد بلکه شاید به هردلیلی اسباب مزاحمت فرزند خود نیز باشد در تمام این موارد فقدان مردانگی در زندگی فرزند پررنگ است و این برایش عقده پدر منفی را رقم میزند.
اما در عقده مثبت پدر برای فرزند زیادی پدری شده است. یعنی رابطه پسر و پدر خیلی گرم و صمیمانه است و پدر برای پسر تبدیل به قهرمان شده است.این پدر عموما در جامعه هم شخصیت مهمی است. بنابراین ارزش های پدر تبدیل به ارزش های پسر میشود و چون پدر آدم مهمی محسوب میشود پسر هم معمولا به خود مغرور است.
پس چه مشکلی بوجود می آید؟ هویت این پسر مخدوش شده و او با پیدا کردن خودش و علایق و ارزش های شخصی مشکل دارد چرا که همیشه در میان اولویت های پدر زندگی کرده و تلاشش در این راستا بوده تا خواسته های پدر را زندگی کند. پس عنصر اقتدار میتواند در او تبدیل به تعصب و خودرایی و دگماتیسم شود.
این پسر به راه خودش اطمینان صد در صد دارد و احتمالا تا زمانی که یک ضربه کاری به روانش وارد نشود هیچگونه مشکلی با این سبک زندگی نخواهد داشت.اگرچه فشار زیادی را تحمل میکند چرا که مدام درحال کسب کردن و عمل کردن است.اما اگر فقدان یا بحران شدید روحی را تجربه کند و از کسب دستاوردها باز بایستد احتمالا زندگی نزیسته ای که به خاطر پدر از او دریغ شده مثل آواری بر سرش فرو میریزد و اینجاست که عقده پدر را میبیند و اینجا بهترین زمان برای بازبینی زندگی و تصویر پدری است که در او درونی شده است.
عقده پدر در دختران
از آنجایی که کارکردهای روانی در دختران و پسران با هم متفاوت است، طبیغتا عقده پدر در دختران و پسران کاملا به یک شکل بروز پیدا نمیکند. اگرچه همانطور که گفتیم عقده پدر با انجام دادن، کسب دستاورد، تایید گرفتن،اقتدار و عزت نفس در ارتباط است اما در دختران عقده پدر بیش از هرچز بر روابط او تاثیرگذار است.
درواقع ارتباطی که بین دختر و پدرش برقرار میشود معمولانوع ارتباط دختر با جنس مخالف را تعیین میکند. پدر کسی است که به دختر عزت نفس میدهد و ارزشمندی او در جهان را یادآور میشود. بنابراین اگر پدر اینگونه القا کرده باشد که دخترش عروسکی خوشگل و دلرباست دختر هم بر این جنبه وجودی خود بیشت متمرکز میشود، اگر از او سواستفاده ای کرده باشد دختر در بزرگسالی حس گناه حاصل از این ربطه را به دوش خواهد کشید، اگر دختر را بی عرضه خطاب کرده باشد، احتمالا تمایلی به پیشرفت مالی و تحصیلی از خود نشان نمیدهد.
اما مهمتر از همه این ها در ارتباط با انتخاب شریک عاطفی است. اگر تصور دختر از پدر انسانی مقتدر، بزرگمنش و قدرتمند باشد احتمالا در انتخاب شریک عاطفی رنیز کسی را انتخاب میکند که مورد تایید پدر باشد. یا اگر برای دختر به اندازه نیازش پدری نشده باشد، ممکن است مردانی که چندین سال از او بزرگتر هستند را برگزیند تا اینگونه اقتدار مردانه را در زندگی خود احساس کند.
به شکل کلی اینکه دختر از همسر یا شریک عاطفی خود چه انتظاری دارد و خود را لایق چه رابطه ای میداند به میزان بسیاز زیادی تحت تاثیر رابطه او با پدرش و عملکرد عقده پدر است.
با عقده پدر چه باید کرد؟
مهمترین نکته ای که در رابطه با تمام عقده ها مطرح است این است که اگر ما به سراغ کشف و بررسی عقده هایمان نرویم آن ها به سراغ ما می آیند. به گفته یونگ عقده ها مالک ما هستند پس اگر ماجرا را به دست ناخوداگاه خود بسپاریم درگیر مسائلی خواهیم شد که عقده ها برایمان رقم می زنند.
پس قدم اول در برخورد صحیح با عقده ها آگاهی هرچه بیشتر و گسترده تر از سازوکارهای روانی است که ما را کنترل میکنند. در یک اتاق تاریک اگر بدانیم دقیقا چه چیزی گم شده است راحت تر به دنبال آن میگردیم. پس نباید از شناخت هرچه بیشتر دنیای درونیمان غافل شویم.
قدم بعدی این است که دست از سر والدین خود برداریم!همانطور که گفتیم اگرچه ارتباط ما با والدین نقش اصلی در عقده های مادارند اما وظیفه ما روبرویی با پدری است که برای خود درونی شده است نه پدر واقعی مان در جهان بیرون؛ پس یک جایی از زندگی بالاخره باید تصمیم بگیریم که برای تمام فقدان ها، کم کاری ها، آسیب ها و طردشدن ها در دوران کودکی و نوجوانی سوگواری کنیم، کودک درون خود را در آغوش بکشیم، با والد درونمان گفتگو کنیم و تلاش کنیم از الگوی معیوب رفتاری که دچارش هستیم خارج شویم.
پس باید تصویر پدر درونی مان را بازنگری کنیم و ببینیم در چه موقعیت هایی در زندگی لایق تایید بوده ایم اما تاییدی دریافت نکرده ایم یا در چه موقعیت هایی بیش تر از چیی که لایقش بوده ایم انتظار تایید شدن داشته ایم.
درنهایت باید اگاه باشیم که عقده ها هیچگاه از بین نمی روند و هدف در روان درمانی تنها تحت کنترل درآوردن آن هاست. پس در ین مسیر توقع نامعقول و ناممکنی نداشته باشید. گذشته ما پاک شدنی نیست اما میتوان بر اثرات آن بر حال و آینده تغییراتی اعمال کرد.
دوره جامع خودشناسی پیشرفته
خودشناسی تا شکوفایی
به روش پرفسور یونگ
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 3.9 / 5. تعداد نظرات: 35
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂
0 پاسخ به “عقده پدر، علائم و راهکارهای رهایی از آن”
بسیار عالی و مفید بود سپاسگزارم
دیشب دو تا خواب عجیب دیدم که یکی از انها بمن میگفت که از اینکه عقده مادر درون خودت را کشف کردی خوشحالم و دیگری میگفت عقده پدر منفی هم داری!!!!
و امروز صبح که بیدار شدم آمدم و این مقاله را خواندم.
بسیار عالی
سپاس
بسیار مفید
ممنون
سلام..
تعابیر و تفاسیر شما از مفاهیم پیچیده روانشناسی فرویدی به قدری روان و قابل فهم هست که گویی به یکباره فهم را به ارمغان میاره.
متشکرم…
در چه موقعیت هایی در زندگی لایق تایید بوده ایم اما تاییدی دریافت نکرده ایم یا در چه موقعیت هایی بیش تر از چیزی که لایقش بوده ایم انتظار تایید شدن داشته ایم.
خیلی برای من این پاراگراف قابل تامل بود. ممنون