اسطوره اورانوس

اسطوره اورانوس

آنچه خواهید خواند

3.7
(6)

ردپای هر اسطوره ای در هر ملتی را که دنبال کنیم به سرمنشایی می­رسیم که درآن نرینگی و مادینگی آغاز خلقت یا حداقل آغاز داستان های اساطیری را رقم زده­اند. اساطیر یونان هم از این قاعده مستثنی نیستند. در قسمت بالایی نسب­‌نامه خدایان به دو نام مهم اورانوس و گایا برمی­خوریم که در اساطیر یونانی به عنوان  پدران و مادران خدایان و دیگر موجودات اساطیری از آن­ها یاد می­شود. می­گویند گایا که همان مادرزمین است و از دل آشوب ابتدای خلقت از عدم به وجود درآمده بود، در هنگام خواب پسرش اورانوس را به تنهایی به دنیا می­آورد.

فرزندان اورانوس و گایا

معنای اسم اورانوس بهشت یا آسمان است و بدین شکل آسمان ها و زمین شکل گفته و باهم ازدواج میکنند. از اولین هم‌آغوشی این دو هکاتونکایرها؛ که هرکدام صد دست و پنجاه سر داشتند به دنیا آمدند و اورانوس از دیدن هیبت آنان ترسید و آن­ها را به عمیق­ترین نقطه زمین یعنی جهنم تارتاروس فرستاد.

تارتاروس پست­ترین و مخوف­ترین مکان در جهان اسطوره­های یونانی است. زندان تارتاروس جای پست­ترین موجودات و همچنین تبعیدگاه خدایان است. به نوعی تارتاروس یکی از تلخ­ترین و ترسناک­ترین عاقبت­هایی است که می­توانست نصیب یک موجود اساطیری شود. بعد از هکاتونکایرها، سه  سیکلوپ­  با نام های برونتس (تندرگر)، استروپس (فلشر) و آرگس (درخشانگر) زاده شدند.

آن­ها غول­هایی خشن، قدرتمند، غیرقابل­ پیش‌­بینی بودند که یک چشم در وسط پیشانی خود داشتند. اورانوس با دیدن سیکلوپ‌ها هم دچار ترس و وحشت شد و به قعر تارتاروس تبعیدشان کرد. اما حاصل سومین هم‌آغوشی اورانوس و گایا، مهم‌ترین و تاثیرگذارترین موجودات اساطیر یونان یعنی تیتان‌ها (زورآوران) هستند که شش پسر به نام های کریوس، هیپریون، یاپتوس، اشنوس، کوئوس و کرونوس و شش دختر به نام‌های تیا، نموزینه، تمیس، تتیس، فیبی و رئا بودند.

با اینکه تیتان‌ها ظاهری معمولی داشتند اما باز هم جایی که پدر برایشان درنظر گرفت همان تبعیدگاه شوم تارتاروس بود. البته تعبیر دیگر این عمل اورانوس این است که چون در زمان بارداری گایا اورانوس نمی­توانست با او عشقبازی کند، از فرزندانش نفرت داشت. در هرحال بالاخره گایا به ستوه آمد و وقتی اورانوس خواهش های او را نادیده می­گیرد به سراغ فرزندانش می­رود و از آنان کمک می­خواهد. گایا به فرزندانش می­گوید که ابزاری برایشان خواهد ساخت تا با آن در برابر پدر بایستند و این ماجرا متوقف شد و از بین تمام فرزندان تنها جوانترین پسر گایا یعنی کرونوس برای این کار اعلام آمادگی می­کند.

 سرنوشت اورانوس

روزی  کورونوس داسی را که مادر ساخته بود برمی­دارد و زمانی که کرونوس ب به قصد آمیزش نزد گایا می­آید تا همچون ابری غول پیکر خود را بر او  پهن کند، کرونوس با داس بیضه های پدر را می­برد و به پشت سر پرتاب می­کند. این­گونه اورانوس از مردانگی ساقط شده و پسرش کرونوس جانشین او می­‌شود و یازده خواهر و برادرش را از تارتاروس نجات می­دهد.  از جاری شدن خون اورانوس بر روی زمین چند سری موجودات مختلف بوجود آمدند:

  • فرشتگان انتقام و خشم فوری که Fury نامیده می­شدند. این الهه­ها به شکل موجودی شبیه به زنان با بال­هایی به شکل خفاش، سری که مارها بر روی آن حلقه بسته بوده­اند، چشمانی که خون آغشته به سم از آن­ها سرازیر می­شود و با نفسی سوزان توصیف شده­اند و سه تن بودند، آلکتو، مگایرا و تیسوفه. آن‌ها مجرمین و مخصوصا قاتلان را تعقیب و مجازات می‌کردند. یونانیان از سر ترس یا شوخی آن‌ها را ائومنیدس (به معنی مهربانان) می‌نامیدند.
  • غول­ها(گیگانت­ها)
  • نمف­ها یا حوریان بیشه زبان گنجشک؛ که موجودات زیبا و افسونگری در قامت دختران بودند که در اطراف رودها و جنگل­ها پرسه می­زدند و با دلربایی و عشوه­گری انسان­ها را جادو می­کردند. آنها به الهه­­های کوچک طبیعت معروف بودند و برخی از آنان جزو ملازمان و همراهان خدایانی چون دیونوزوس، آرتمیس یا هرمس بودند. درخت زبان­گنجشک هم درخت مهمی در یونان باستان بوده که هرساله آن را هرس می­کرده­اند و از شاخه و تنه آن ابزار محکمی می­ساختند که یک نمونه آن گرز معروف آشیل است.
  • سومین نسل انسان­ها (انسان­های نسل مفرغ)
  • اما سرنوشت اورانوس به همین­جا ختم نمی­شود. آمده است کرونوس آلت تناسلی اورانوس را  به درون اقیانوس پرتاب کرد. سپس آب کف کرد و  جوشید و جوشید از درون آن زنی بالغ و بسیار زیبا نشسته بر روی یک صدف از آب­ها بیرون آمد و آفرودیت نام گرفت که او را به عنوان یکی از خدایان المپ نشین می­شناسیم. اورانوس هم پابه فرار گذاشت و آنقدر از گایا دور شد تا در جایی که اکنون آسمان نام دارد آرام گرفت. البته از آنجایی که اورانوس یک خدا بود، نباید فراموشکنیم که حضورش ازلی و ابدی است پس شاید فرمانروایی و جایگاهش را از دست داده باشد اما اثری که بر زمین گذاشت در سرنوشت فرزندانش تاثیرگذار بود. مهم‌‌ترین نکته در این باره نفرینی بود که نثار کرونوس شد و برای کرونوس در آینده سرنوشتی مشابه سرنوشت پدر رقم زد.

تحلیل روان­شناختی اسطوره اورانوس

اگر بخواهیم داستان را از منظر روانشناسی یونگ بررسی کنیم میتوانیم بگوییم اورانوس به عنوان همسر و فرزند گایا نمونه ای عیان از عقده پدر منفی­ است و نبود پدر باعث شده او نتواند بپذیرد که همسرش مادر فرزندانش نیز هست. او گایا را تنها برای خود می­خواهد چرا که گویا فرزندان جایگاه او را نزد گایا پیدا خواهند کرد پس ترجیح می­دهد از شر آنها خلاص شود.

همچنین طبق گفته یونگ اگر گذار از دوره های تاریخی (چه در جهان اساطیر چه جهان واقعی) را به مثابه رشد فردی یک انسان در نظر بگیریم، اورانوس جایی در همان ابتدای خلقت است که به گفته یونگ ناآگاهی محض بر آن حاکم است و و وقتی ناخودآگاهی بر فرد تسلط دارد (البته که اورانوس انسان نیست اما اینجا برای تحلیل از تجسم انسانی او استفاده میکنیم.) یعنی این غرایز هستند که حرف اول را می­زنند.

پس اورانوس تنها عشق‌بازی و هم‌­آغوشی گایا را میخواهد و نه هیچ چیز دیگر. برای او پدری کردن برای فرزندان هیچ معنای خاصی ندارد و حتی ترس از جانشین شدن فرزندان به جای او هم به همین برمی‌­گردد.

نویسنده: حدیثه بهرامی

کمترین -----> بیشترین

میانگین امتیاز: 3.7 / 5. تعداد نظرات: 6

اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *