هاروکی موراکامی نویسنده معروف ژاپنی میگوید:« سرنوشت مثل یک طوفان شن است. تو تغییر جهت میدهی اما طوفان شن تعقیبت میکند.». عنصر سرنوشت تقریبا در تمام داستانهای اساطیری نقش پررنگی دارد و شخصیتهای زیادی سعی در فرار کردن از دست سرنوشت داشتهاند اما بیراه نیست اگر بگوییم عریانترین، ترسناکترین و بیرحمانهترین تدبیری که برای مقابله با سرنوشت لحاظ شده متعلق به کرونوس، معروفترین تیتان نسل اول اساطیر یونان است.
کرونوس، اسطورهای در قعر تارتاروس
کرونوس آخرین فرزند گایا (زمین) و اورانوس (آسمان) و جوانترین تیتان نسل اول بود. کرونوس از لحظه تولد تا تبعید شدن به تارتاروس سرنوشتی مشابه با دیگر برادران و خواهران خود داشت اما زمانی که گایا نزد فرزندانش به تارتاروس آمد و پرسید چه کسی شهامت لازم برای ایستادن در برابر پدر ظالم (اورانوس) را دارد، راه او از سایر تیتانها ها جدا شد.
کرونوس داسی که گایا ساخته بود را از او میگیرد و به انتظار مینشیند تا پدر برای همبستری نزد مادر بیاید و سپس با قدر تمام داس را بر بیضه اورانوس میکوبد و با این کار نه فقط مردانگی که عنوان فرمانروایی را نیز از پدر میگیرد. به این ترتیب کرونوس دیگر تیتانهای زندانی را هم از تارتاروس نجات میدهد، با خواهرش رئا ازدواج کرده و دوران طلایی خود را آغاز میکند.
همه چیز خوب به نظر میرسد اما درواقع کرونوس اشتباه بزرگی مرتکب شده و باید منتظر عواقب آن باشد. اشتباه کرونوس این بود که اجازه نداد که سیکلوپها و هکاتونکایرها از تارتاروس خارج شوند چرا که میدانست آنها قدرت بیشتری نسبت به او دارند و ممکن است بخواهند فرمانروایی را از چنگش دربیاورند. پس اژدهایی را به نهبانی تارتاروس میگذارد تا خیالش بابت شورش برادران راحت باشد غافل از اینکه سرنوشت را نمیتوان زندانی کرد!
علاوه بر اینکه اورانوس پسرش را بابت طغیانی که برعیله کرد نفرین میکند پیشبینی مادرش گایا هم این بود که یکی از فرزندان کرونوس همان کاری را با او خواهد کرد که او با پدر خود کرد. کرونوس هم برای فرار از این واقعه تصمیم هولناکی میگیرد. او همه پنج فرزندش را بعد از تولد میبلعد شاید به این امید که امنترین جا درون خود اوست و دیگر طغیانی صورت نخواهد گرفت.
فرانسیسکو گویا نقاش معروف اسپانیایی در تابلویی به نام « ساتورن فرزندش را میبلعد» این اتفاق رعبآور را به زیبایی به تصویر کشیده است و لازم به ذکر است که ساتورن معادلی رومی برای کرونوس است.
تا اینکه زمان وضع حمل رئا و تولد فرزند ششم کرونوس میرسد. در اینجا گایا به کمک رئا میاید و او را به کرت میبرند و آنجا زئوس، فرزند ششم کرونوس و رئا متولد میشود. از طرف دیگر رئا تکه سنگی را درون پاچه میپیچد و وقتی کرونوس برای گرفتن بچه سراغش میآید رئا همان تکه سنگ را به او میدهد و کرونوس هم طبق معمول آن را میبلعد.
نفرین پدر به وقوع میپیوندد
زئوس دور از چشم پدر رشد میکند و تمام تمرکزش را برروی انتقام گرفتن از کرونوس و نجات خواهران و برادرانش است. سرانجام وقتی آمادگی کامل پیدا کرد، به سراغ کرونوس رفت و معجونی به خورد او داد و کرونوس هرا، پوئزیدون، هادس، دیمیتر و در نهایت هستیا را بالا میآورد و این نقطه آغاز جنگ بزرگ دهساله بین خدایان نسل اول المپ (زئوس، پوئزیدون، هادس، هرا، دیمیتر و هستیا) و تیتان ها بود. جنگی که اگر زیرکی زئوس و حماقت کرونوس نبود شاید هیچگاه به پایان نمیرسید.
در یک سمت کرونوس بزادرزادهاش اطلس را به فرماندهی سپاه تیتان ها برگزیده بود و در جناح مقابل زئوس ارتش را رهبری میکرد. هر دو جناح سخت بر ادامه مبارزه پافشاری داشتند و از موضع خود کوتاه نمیآمدند تا اینکه تیتانیبه نام پرومته که گویا پیشگوی قابلی بود نزد کرونوس رفت و به او گفت این جنگ تنها زمانی به پایان میرسد که زندانیان تارتاروس یا همان هکاتونکایرها و سیکلوپها آزاد شوند اما کرونوس میترسید که مبادا برادرانش بخواهند از او بابت زندانی کردنشان انتقام بگیرند پس پیشنهاد پرومته را رد کرد.
اما پرومته یقین داشت که راه دیگری برای خاتمه یافتن جنگ وجود ندارد پس این پیشگویی را با زئوس مطرح کرد و زئوس با کمال میل آن را پذیرفت او شخصا به تارتاروس رفت، با اژدهای نگهبان جنگید و عموهایش را آزاد کرد.
اینگونه شد که سیکلوپها و هکاتونکایرها نه تنها درکنار ارتش زئوس برعلیه کرونوس جنگیدند، بلکه هدایای ارزشمندی هم به خدایان دادند. در نهایت زئوس موفق میشود خود را به کرونوس برساند و با آدرخش معروف خود بر سر او میکوبد و او را از پای درمیآورد، نبرد عظیم به پایان میرسد و دوران المپ نشینان با فرمانروایی زئوس، خدای خدایان آغاز میشود.
تحلیل روانشناختی اسطوره کرونوس
پررنگترین چیزی که در رابطه با اسطوره کرونوس میتوان بیان کرد ترس و نگرانی او درباره فرزندانش است.از این نظر او بسیار شبیه به لائوس پدر ادیپ است که پیشگویی شده بود به دست فرزندش کشته خواهد شد. درمورد کرونوس این که پسر نه تنها قرار است جایگاه پدر را تصاحب کند بلکه قدرتمندتر و جسورتر از پدر خواهد بود، پذیرفته شده نیست اما انگار که او به شکل نهانی میداند که این اتفاق غیرقابل انکار است.که این هم باعنوان عقده کرونوس و هم عقده لائوس مطرح میشود.
نکته جالبتر و البته مهمتری که درباره این اسطوره وجود دارد این است که کرونوس تمام فرزندانی که درآینده خدایان المپ خواهند شد و هریک نیروها و ویژگی های مخصوص به خود را خواهند داشت میبلعد تا زمان مناسبی فرا رسد و زئوسی که نماد اقتدار است برسد و همه آن ها را نجات دهد. کرونوس به نوعی بیرحمانه و البته عجیب آبستن تمام وقایعی است که قرار است در آینده توسط خدایان المپ رخ دهد.
نویسنده: حدیثه بهرامی |
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 4.2 / 5. تعداد نظرات: 10
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂