یونگ می نویسد: « رشد روانشناختی زمانی رخ میدهد که ویژگیهای موجود در شخص محقق شوند.» این در واقع همان هدفی است که در سفر قهرمانی دنبال میشود. با ارزش ترین چیزی که این سفر میتواند به ما اعطا کند کسب هویت، خلاقیت و خلق دوباره خویشتن است. به همین خاطر آخرین مرحله از تشرف در این سفر متعلق به کهن الگوی آفرینشگر است. کهن الگویی که به کمک آن، رویاها به واقعیت می پیوندند.
اصالت بخشیدن به وجود
در این مرحله از سفر قهرمان، هرآن چیز که باید را آموخته و هر آن چیز که نباید را رها کرده است. او توشه لازم را در طی هفت مرحله قبل کسب کرده و اینک آماده کامل کردن پازل وجود خویش است. در واقع تحولی که از ابتدای سفر مدنظر او بوده در این مرتبه به اجرا در میآید چون توانایی خلق کردن را کسب کرده است. کهن الگوی آفرینشگر نسخه اورجینال زندگی قهرمان را میسازد. این آفرینش دیگر نه حاصل تقلید از دیگران است و نه به خاطر ترس ها و نگرانی های اوست.
در این جا اگر شغل جدید، رابطه ای تازه یا هر عنصر دیگری به زندگی او اضافه شود، حاصل خلاقیت و هویت منحصر به فرد قهرمان است. چون بعد از گذراندن کهن الگوی نابودگر قهرمان اکنون ضعفها، کاستیها و محدودیتهای خود و محیط را پذیرفته و در واقع گرایانه ترین حالت ممکن میتواند از ظرفیتهای درونی خود بهره ببرد. آفرینندگان جهان ما که شامل صنعتگران ، خالقان آثار هنری و یا حتی کارآفرینان مختلف کسانی هستند که این کهن الگو را به شکل غالب تجربه و زیست میکنند. یکی از نشانه های دیگر آفرینشگر تمایل بالا برای فاصله گرفتن از متوسط بودن و ایده های عمومی و دست چندم است.
آفرینشگران برای فرآیند خلاقیت ارزش بسیار زیادی قائل اند و معمولاً از روند آفرینش و همچنین نتیجه کارشان بسیار مفتخر و رضایتمند هستند. البته که این میتواند برای شخصیتی که توسط آفرینشگر بلعیده شده دردسرهای زیادی بیافریند. آفرینشگر به خاطر نبوغی که دارد معمولاً تمایل دارد بدون مشورت با دیگر افراد برای جمع تصمیم بگیرد و مشخصا این کار میتواند در نظر دیگران بسیار آزاردهنده باشد و خود شخص هم با این روش از شنیدن نظرات و انتقادهای سازنده محروم میشود. از طرف دیگر میل به بی نقص و تماما اورجینال بودن ممکن است فرد را دچار نوعی کمالگرایی منفی کرده و او را از ارائه ایده ای که دارد منع کند.
فراخوان کهن الگوی آفرینشگر
زمانی که این کهن الگو ما را فرا میخواند معمولا چیزی شبیه به جرقههایی از الهام است. آرکتایپ آفرینشگر قوه تخیل را به جنب و جوش وا میدارد و به بیان ساده شوق اجرای ایده ای که در سر داریم با رویاها و خیالپردازی های مرتب خود را میشناساند. این میل که بخواهیم اثری از خود به جا بگذاریم، از کهن الگوی آفرینشگر نشات میگیرد و احتمالا نشانههایی از نوآوری را در خود دارد. پس با گشوده بودن برای دریافت شهود، تصورات، حدسها و الهامات به این کهن الگو اجازه ابراز داده ایم.
آفرینشگران، افرادی هستند که دوست دارند کارها را انجام دهند و ببینند ایده هایشان به مواد یا اشیایی در دنیای واقعی تبدیل می شود. هیچ چیز به اندازه بهرهوری از پروژه های شخصی برای یک آفرینشگر جذاب نیست. آنها به طور طبیعی راه حل های خلاقانه ای برای مشکلاتی ارائه می دهند که دیگران ممکن است فکرش را نکنند. جوامعي كه هر یک از اعضايشان خصوصيات و استعدادهای منحصر به فرد خود را به كار مي گيرد به تحول و پيشرفت دست مي يابند و در واقع همه پیشرفت ها و نوآوری هایی که در دنیا موجود است و همه ما از مزایای آن بهره میبریم را مدیون شکوفایی کهن الگوی آفرینشگر هستیم.
توازن بین آفرینشگر و نابودگر
میتوان گفت کهن الگوی آفرینشگر و گهن الگوی نابودگر دو سر یک طیف هستند و از آن جایی که کهن الگوها ناخودآگاه اند ایجاد تعادل بین آن ها کار دشواری است چون ما به خود کهن الگو دسترسی نداریم و در نتیجه نمیتوانیم روی آن تاثیر بگذاریم. کاری که میتوان انجام داد این است که نشانه های فعال شدن یک کهنالگو را بشناسیم و بدانیم تا کجا و تا چه میزان باید به فراخوان یک کهن الگو اهمیت بدهیم.
درمورد ایجاد تعادل و توازن بین آفرینشگر و نابودگر هم باید توجه کنیم که چه زمانی موقع برهم زدن شرایط است و چه زمانی باید ر ساختن متمرکز شد. مثلا ممکن است در یک رابطه عاطفی شرایط گیج کننده باشد و ندانیم باید به رابطه خاتمه داد و به عبارتی به نابودگر اجازه بروز داد یا اینکه باید برای محکمتر کردن پایههای رابطه از کهن الگوی آفرینشگر کمک گرفت؟
البته که موقعیتهای گوناگون در زندگی را نمیتوان به این راحتی بررسی کرد و تشخیص داد که دقیقا در چه زمان به موهبت کدام کهن الگو احتیاج داریم اما به صورت کلی زمانی باید به کهن الگوی نابودگر اجازه بروز داد که شرایط راکد است و به اصطلاح کاری از کار پیش نمیرود اما آفرینشگر همراه با شهود و الهامی است که به ما میگوید اگر رویه را تغیر دهیم یا اگر فلان ایده را پیاده سازی کنیم شرایط عوض خواهد شد.
پس کهن الگو آفرینشگر خلاقیت ما را تحریک میکند اما نابودگر ما را به سمت پایان دادن سوق میدهد. پس اگر نیاز به پیاده سازی یک ایده خلاقانه حس میکنید آفرینشگر شما را فراخوانده اما اگر میل به نابودی و بهم ریختن یک ساختار را دارید نابودگر در شما فعال شده است.
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 4.9 / 5. تعداد نظرات: 12
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون از مقاله خوبتون
ممنون از توجه و نظر شما 🌺