عقده مادر در پسران

عقده مادر در پسران و شفای عقده مادر

آنچه خواهید خواند

4.3
(19)

یونگ بر مبنای روانشناسی تکاملی بر این باور بود که تمدن را زنان ساخته اند چرا که ماندن و ریشه دواندن فعلی زنانه است. از همین رو وقتی درباره عقده مادر هم صحبت می‌کنیم با ماندن سر و کار داریم نه رفتن؛ منظور از ماندن حس تعلق، دوست داشته شدن است که اگر به قدر کافی از جانب مادر دریافت شود به فرزند احساس ارزشمند بودن می‌دهد.

مادر بلعنده

معمولا همه فرزندان فارغ از جنسیت خود از زمان تولد تا رسیدن به زمانی که قادر باشند احتیاجات اولیه خود را برآورده کنند (یعنی حدودا پایان سال‌های کودکی)، درگیر عقده مثبت مادر هستند. حامی اصلی کودک (که به شکل معمول شخص مادر است) مدام مراقب کودک است.

او احتیاجات فرزندش را رصد کرده و اقدام به برآورده کردن آن‌ها می‌کند، از او در برابر خطرات محیط محافظت می‌کند، به او محبت می‌ورزد و از همه مهم‌تر اینکه با حضور و نحوه رفتار خود به این سوال بنیادین کودک که من که هستم و لایق چه چیزهایی خواهم بود، پاسخ می‌دهد.

پس به شکل طبیعی مادر حداقل تا چند سال ابتدایی به نوعی کودکش را در حصر امن خود نگه می‌دارد و به او اجازه نمی‌دهد با جهان بیرون از حصار آشنا شود و دنیای بیگانه را لمس کند و این تجربه ای مشترک بین دختران و پسران است اما از جایی که کنجکاوی های جنسی کودک شروع می‌شود و فرزند پسر متوجه خواهد شد که شبیه مادر نیست، زمان آن فرا رسیده که مسیر تربیتی پسران از دختران متمایز شود.

از این زمان به بعد پسر نیاز دارد تا با پدر همانندسازی کند و به نسخه ای مشابه او تبدیل شود پس نیاز دارد به قدر کافی انرژی مردانه دریافت کند و از طریق پدر با جهان بیرون از خانواده ارتباط برقرار کند و پدر کسی است که تعیین می‌کند او برای جنگیدن در این جهان چقدر توانایی دارد.

حال اگر پدر این پسر غایب باشد (در مقاله عقده پدر به توضیح پدر غایب پرداختیم) چه اتفاقی می‌افتد؟ باتوجه به رفتاری که مادر با فرزندش خواهد داشت، تصویر ذهنی پسر از مردانگی شکل خواهد گرفت اما چیزی که اهمیت دارد این است که نبود پدر و به عبارتی فقدان مردانگی او را در پذیرش واقعیت های دنیا و قبول مسئولیت های زندگی با چالش روبرو می‌کند.

عقده مادر مثبت معمولا پسر را به نوجوانی ابدی تبدیل می‌کند. نوجوان ابدی به فردی اطلاق می‌شود که از پذیرش مسئولیت‌ها و نقش های یک بزرگسال در زندگی گریزان است و اصولا این باور را دارد که شانس با او یار است و مشکلات و دردسرهایش بالاخره به یک طریقی حل خواهند شد.

این باوری است که مادر همیشه حاضر و حامی او برایش درونی سازی کرده است و باعث شده حتی وقتی که مردی چهل ساله با همسر و فرزند هم باشد ندایی درونی مدام به او یادآوری کند که لایق بهترین چیزهاست و دنیا و آدم‌هایش بهتر است قدر او را بدانند! نوجوان ابدی همیشه این احساس را دارد که لایق موقعیت های بهتر و بهتر است و نارضایتی هایش در زندگی هم معطوف به جهان بیرونی است چرا که خودش را کافی می‌داند و بنابراین نسبت به عملکردش رضایت کامل دارد.

اما این تصویر ذهنی او دست‌نخورده باقی نمی‌ماند. دیر یا زود متوجه خواهد شد که جهان شبیه مادر با او رفتار نمی‌کند و از طرفی برای داشتن یک زندگی معمولی نمی‌تواند تا همیشه به مادر متصل باشد و از او به عنوان منبع عشق و حمایت تغذیه کند و درست در همین نقطه ضربه بدی به او وارد می‌شود.

جدا از اینکه عقده مثبت مادر بر تمام ابعاد زندگی مرد تاثیر می‌گذارد اما ردپای آن در روابط این پسر با پسران دیگر و همچنین با زنان پررنگ تر است. ورنا کست در کتاب تقدیر مردان ماجرای مردی به نام بالتازار با عقده مثبت مادر را تعریف می‌کند که بسیار ناراحت می‌شده اگر دوستانی که برای مهمانی به منزل او می‌رفتند زود آنجا را ترک می‌کردند.

در طی جلسات تحلیلی خانم کست متوجه می‌شود که گویا در خانواده بالتازار ترک کردن خانه یک گناه بوده است و مادر بالتازار تمام سعی خود را بکار میبرده که او و سایر فرزندان را به طریقی از رفتن باز دارد . به همین خاطر او و خواهر و برادرانش حتی بعد از ازدواج هم قادر نبودند  از خانواده جدا شوند.

همچنین احساسات ناشی از عقده باعث شده تا بالتازار با کودکی که اجازه ترک خانه را نداشته همانندسازی کند و او را در رابطه با دیگران تحت فشار بگذارد. به همین خاطر تلاش زیادی می‌کند تا خودش را به نظرات افراد مهم زندگی اش وفق دهد تا توسط آنها طرد نشود و به این شکل تجربه یکی بودن با مادر را بازسازی کند اما متاسفانه آن تجربه هیچگاه تکرار نخواهد شد و این بالتازار را ناامید کرده است.

همچنین او هرگز نتوانسته بود در رابطه ای متعهدانه با یک زن باقی بماند و او به نوعی در روابط مختلف به دنبال تصویر مادر خود بوده است. این همان تهدید جدی عقده مثبت مادر برای روابط عاطفی است. تجربه بهشت مادر پسر را از رفتن به سمت رابطه های بالغانه و رسیدن به تفرد بازمی‌دارد و آنیمای مخدوش که حاصل همین عقده مثبت مادر است او را در چرخه روابط بی حاصل و کوتاه مدت اسیر می‌کند.

یونگ می‌گوید:

« هر مردی از دیرباز تصویر ذهنی زن را درون خود حمل می‌کند و هر مادر و هر محبوبی مجبور می‌شود حامل تجسم این تصویر ذهنی همه‌جا حاضر و جاودانی گردد.»

عقده  مادر منفی پسر را فلج می‌کند

در حالت منفی عقده مادر پسر عشق و محبت کافی دریافت نکرده است  و خلا احساسی عمیقی دارد و مهم تر از آن زنانگی برای این پسر خوب تفهیم نشده است و آنیمای او هم آسیب دیده و تحریف شده است. پس در رابطه با زنان دیگر احساس ارزشمندی و عزت نفس کافی ندارد و همین باعث می‌شود تصور کند همه کاستی ها تقصیر اوست.

او خودش را نه لایق یک رابطه خوب که حتی لایق زندگی کردن هم نمی‌داند و پیش فرض ذهنی او این است که از جانب دیگران (مخصوصا زنان) واکنش منفی دریافت کند. از طرفی چون هیچگاه اتصال لازم با مادر را نداشته است تلاش بیش از اندازه و اغراق شده ای دارد که به کسی احساس تعلق داشته باشد و اتفاقا این تلاش معمولا باعث طرد شدن از جانب دیگان خواهد شد.

البته پسری که عقده منفی مادر در او فعال است می‌تواند واکنش متفاوتی نشان دهد مثلا ممکن است نقاب یک دون ژوان ( زنباره) را به چهره بزند و به ظاهر به نظر برد که تسلط زیادی بر زنان دارد و اوست که تصمیم می‌گیرد که با چه کسی باشد و چه زمانی او را ترک کند اما در واقع پشت این نقاب ترس همیشگی او از طرد شدن پنهان شده است.

او از راه ای به رابطه ای دیگر می‌پرد تا به زنان فرصت این که او را ترک کنند نداده باشد و نکته دیگر این که چیزی که در آغوش زنان مختلف به دنبال آن می‌گردد نه ارضای جنسی بلکه امنیت و آسودگی خاطری است که نزد مادر بوده و از پسر دریغ شده است.

اما عقده منفی مادر تنها در روابط خود را نشان نمی‌دهد. پسری که از این وضعیت روانی رنج می‌برد ترس و ناامنی عمیی را نسبت به تمام مسائل هستی احساس می‌کند او قادر به ریسک کردن در شغل خود نیست نه به خاطر اینکه درمورد توانایی خود شک دارد بلکه به این دلیل که خود را در حدی نمی‌داند که چنین قصد و اراده ای داشته باشد و از طرف دیگر دنیا در نظر او به قری ناامن جلوه می‌کند که در هرکاری نگاهی بدبینانه خواهد داشت و احتمال شکست را همیشه چیزی بیش از مقدار حقیقی خود در نظر خواهد گرفت. از همین رو اگر به مفهوم شانس اعتقادی داشته باشد یا خودش را بسیار بدشانس معرفی می‌کند یا اصولا دنیا را جای ناعادلانه و سرشار از بدشانسی ها می‌بیند.

عقده مادر و خود ‌تخریبی

از آنجایی که عقده مادر به حس ارزشمندی و عزت نفس مرد  مرتبط است اگر انرژی بالایی در روان جذب کند ممکن است فرد را به خود تخریبی وا دارد. به این‌صورت که مردی با عقده مثبت مادر به دلیل عشق بی اندازه و حمایت بی قید و شرطی که از مادر دریافت کرده و اینک در بزرگسالی متوجه می‌شود که دنیا با او شبیه به مادرش رفتار نمی‌کند.

با کارهایی از جمله مصرف مواد مخدر دست به خودتخریبی بزند و این‌گونه تلاش کند تا در مقابل افسردگی بایستد یا حتی خوشگذرانی خارج از حساب و کتاب هم می‌تواند برای این آدم حکم خودتخریبی را داشته باشد. در واقع او با عناصری همچون الکل، سکس، مخدر، غذا یا حتی شاید سفر و یا هرچیز دیگری که بتوان با ان افسردگی و سکون حاصل از عقده مادر را نادیده گرفت را بکار میگیرد تا سرپا بماند.

در عقده مادر منفی هم تقریبا همین روال طی می‌شود یعنی عناصر خودتخریبی در نقش مسکنی در برابر دردی درونی عمل می‌کنند اما با این تفاوت که در عقده مثبت مادر فرد جهان را لایق وجود خود نمی‌داند و اندوهش از این بابت است که استعداد و قابلیت هایش در این دنیا دیده نمی‌شوند یا اینکه حتی نیازی به دیده شدن توسظ دیگران حس نمی‌کند و اعتقاد دارد در نهایت همه چیز درست خواهد شد اما در عقده مادر منفی فرد از شدت احساس ناخوشایند و سرزنشگرانه ای که نسبت به خود دارد به خودتخریبی دست می‌زند.

عقده مادر مقدس

فروید در سال 1912 نوشت:

« بعضی از مردان وقتی با زنی که برایشان جذاب است روبرو می­شوند، ناخودآگاه حس دلبستگی ای که به مادرشان به ذهنشان خطور می‌کند. برای همین، مردم برای فرار از این حس یا به زن به عنوان یک موجود غیر جنسی که شبیه به یک فرشته است می‌نگرند یا آنقدر تصورات نادرست به زن نسبت می­دهند که وی را به سطح فاحشه می­رسانند.»

چیزی که فروید تشریح کرده را احتمالا با عنوان عقده فاحشه_فرشته به گوش شما خورده است. عقده فرشته فاحشه به شکل کلی وجود میل جنسی در زنان را نمی‌پذیرد و اگر میل و خواهش جنسی از جانب زنی دیده شود، به عنوان فاحشه یا بدکاره شناسایی می‌شود. این عقده را می‌توان در زنان هم دید اما در مردان پررنگ تر و بامعناتر است.

مردانی که دچار این عقده هستند مادر، خواهر، عشق زندگی خود و هر زنی را که در زندگی آن‌ها نقش مهم و ارزشمندی دارد را مقدس و فاقد میل جنسی تصور می‌کنند و از جانب آن‌ها انتظار تقاضای رابطه جنسی، تصورات و فانتزی جنسی و از همه مهم‌تر اقدام به رابطه جنسی را ندارند و بنابراین میل جنسی و فانتزی های مربوط به این حوزه را پیش زنانی که از نظرشان فاحشه هستند می‌برند و به عبارتی عشق را با باکرگی و لذت و همخوابگی را با فاحشگی تداعی می‌کنند.

از نظر فروید مردانی ک این عقده درون آن‌ها فعال است دارای عقده ابتدایی تر ادیپ هستند. این پسران موفق نشده اند محروم شدن از عشق بی‌حد و حساب مادر بعد از دوره نوزادی را هضم کنند و این دوپاره کردن هویت زنان به نوعی را ه حل روانی آنها برای جلگیری از فروپاشی روانی و روبرو نشدن با این مسئله است که عشق و امنیتی که در کودکی از مادر دریافت شده قرار نیست هرگز تکرار شود و نباید از زنان دیگر بابت این مسئله انتقام گرفت.

البته که هرکسی که این عقده را دارد به عملکرد آن آگاه نیست و فرهنگ و جامعه ای که پسر در آن رشد کرده نیز در بروز این عقده نقش مهمی دارند. مثلا جوامعی که برای دختران در رابطه صرفا دارای نقشی منفعلانه درنظر می‌گیرند و معمولا زنان را تنها در قالب همسری در حال رسیدگی به امور منزل یا مادری دلسوز به تصویر می‌کشند بیشتر مستعد پروراندن عقده فرشته فاحشه یا همان مادر مقدس هستند.

طلاق دادن مادر

فرقی نمی‌کند که پسر چه میزان ارزشمندی و امنیت از جانب مادر دریافت کرده است در نهایت این خود اوست که باید این مفاهیم را درون خود پرورش دهد. در روانشناسی تحلیلی از اصطلاح طلاق دادن مادر برای رها شدن از عقده مادر در پسران استفاده می‌شود چرا که عقده مادر چه در حالت مثبت  و چه در حالت منفی روان پسر را تسخیر خواهد کرد و به اصطلاح پسر را به عقد مادر درمی‌آورد و از آنجایی که عقده مادر با انفعال در ارتباط است راه نجات آن گذر کردن از مادر و رفتن است.

تا زمانی که پسر انگشت اتهام را به سمت مادر خود بگیرد و یا از او بخواهد که رهایش کند یا او را به خاطر کوتاهی هایی که داشته سرزنش کند یعنی هنوز نتواسته هویت روانی مستقل از مادر بسازد و حتی اگر به ظاهر به این وضعیت معترض باشد در حقیقت در حال بال و پر دادن به عقده مادر است و اگر این عقده او را ببلعد خطر افسردگی را در او بسیار افزایش می‌دهد. پس  راه مردان برای غلبه بر عقده مادر و داشتن نگاهی واقع‌گرایانه به خود و جهان این است که:

به وجود این عقده اعتراف کرده و خوب آن را مشاهده کنند.

نمودهای مختلف این عقده در زندگی خود را پیدا کنند.

به فرافکنی مادر بر روی زنان دیگر آگاه باشند.

اهمیت شناخت و پرورش زنانگی در رشد روانی را بپذیرند.

مفاهیمی مانند امنیت، عشق، عزت‌نفس و ارزشمندی را بازنگری کنند.

و درنهایت با قبول آسیب های روح و رنج های روانی که آگاهانه یا ناآگاهانه از سر گذرانده اند، در راه ترمیم عملکردهای خود قدم بردارند.

نویسنده: حدیثه بهرامی
منابع: پدر غایب – تقدیر مردان

کمترین -----> بیشترین

میانگین امتیاز: 4.3 / 5. تعداد نظرات: 19

اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂

3 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • ببخشید دیدگاه قبلی را با عجله نوشتم و کلمات از نظر املایی و انشایی نادرست بود بهرحال ممنونم مطالب شما مختصر و مفید و روشن است بنظر بنده مانند بیشتر روانکاوان شما فقط به مادیات فکر نمیکنید🙏

  • من مطالب که شما نوشتید را بهتر و قابل فهم تر از یونگ نگار که خیلی درهم و برهم مزالب را نوشته و مطالب متعدد را قاطی کرده از خانم مهدیه متشکرم

  • بسیار قابل تامل و آموزنده بود.ممنون از زحمات شما
    و متاسفانه چه ضربات سنگین روحی و گاها جسمی، از ناحیه ی این عقده به دختران و بانوان عزیز وارد شده و میشود.

  • خیلی خوب بود ممنونم
    برای منی که پسر تقریبا ۶ ساله دارم که در حال گذر از منه و شناخت هویت خودش خیلی عالی بود جالبه رفتارش باعث فعال شدن عقدهای من میشه ولی چون آگاهم کمکم مبکنه به خودم کمتر بگیرم ولی احساس طرد شدگی میکنم گاها و با خودم سعی در شفقت دارم که بذارم پسرم خودشو بشناسه
    چقدر مادری عجیب و سخته هرچند لذتهای زیادی هم داره
    بازم ممنونم از شما اقای رسول

دیدگاهتان را بنویسید

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://jungnegar.ir/?p=16157