ایگو چیست؟

ایگو چیست؟ تعریف ایگو در روانشناسی

آنچه خواهید خواند

4.4
(22)

برای بررسی سوال ایگو چیست و تفاوت ایگو و سلف باید به نظریه زیگموند فروید بپردازیم که در آن ساخت شخصیت به سه سطح نهاد، خود و فراخود تقسیم شده است.

در این نظریه نهاد تماما ناهشیار و جایگاه امیال و غرایز ماست و تمام چیزی که میخواهد لذت بیشتر و اجتناب از درد است و عبارت دیگر ارضای فوری است.

از طرفی فراخود یا سوپرایگو، بخشی از شخصیت است که از بدو تولد همراه انسان نیست و به مرور توسط بایدها و نبایدهای اخلاقی، دینی و یا اجتماعی شکل میگیرد. درواقع سوپرایگو در مقابل نهاد قرار دارد. به همان میزان که نهاد بی تفاوت به تمدن، زندگی اجتماعی، خانواده و اصول و قوانین است، سوپرایگو مقید به قوانین و باید و نبایدهاست و اتفاقا برخلاف چیزی که درنگاه اول به نظر میرسد، سوپرایگو برای زندگی انسان بسیار ضروری است چرا که ارضای آنی امیال نه تنها همیشه ممکن نیست بلکه برای تکامل خوداگاهی انسانی هم وجود سوپرایگو الزاامی است. سوپرایگو برخلاف نهاد میتواند ناخودآگاه یا خواگاه بر رفتارهای ما تاثیر بگذارد.

اما ایگو یا خود چه جایگاهی دارد؟

درواقع ایگو بخش تصمیم گیرنده روان ماست. ایگو خواست نهاد و فراخود را دریافت میکند و سعی میکند درنهایت  هردوی اینها را در قالب رفتاری یکپارچه عرضه کند. این که ما چقدر با دنیای پیرامون خود مطابقت داشته باشیم، بر عهده ایگوی ماست. ایگو ساختاری ثابت و غیرقابل تغییر ندارد و بین خودآگاهی و ناخودآگاهی شناور است

اما ایگو چگونه بین نهاد و سوپر ایگو تعادل برقرار می کند؟

از آنجایی که معمولا بین خواسته های نهاد و سوپرایگو تضاد بالایی وجود دارد، طبیعی است که هر دو ی آنها در همه تصمیم گیری های ایگو نقش نداشته باشند و چون انسان موجودی اجتماعی است و به پذیرفته شدن توسط جمع احتیاج دارد، غالبا هدف و خواسته سوپر ایگو برای اجرا مقدم بر خواسته نهاد است.

عملکرد ایگو هم به شکل خوداگاه و هم ناخوداگاه است. این یعنی ما میتوانیم تا حدودی در تصمیم گیری ایگو دخالت کنیم. همین ویژگی به ایگو حالتی پویا میدهد. پس ایگو ساختاری ثابت و از پیش تعیین شده نیست ما را به سمت و سویی مشخص سوق دهد.  برخلاف نهاد و سوپر ایگوف ایگو بین ناخوداگاهی و خودآگاهی شناور است و گرچه خودآگاهی ما کاملا تحت نظارت ایگوی ماست اما ایگو  فقط منحصر به خوداگاهی نیست. ایده آل ترین چیزی که میتواند رخ دهد، تعادل بین نهاد و سوپرایگوست که منجر به تعادل روانی میشود. اما مسِله اینجاست که حفظ این تعادل اصلا کار ساده ای نیست و معمولا یکی از طرفین نادیده گرفته میشود.

حالا دو حالت پیش می آید: اگر ایگو همه توجهش را صرف نهاد کند. که دراینصورت تمام رفتارهای ما مطابق غرائز ما پیش خواهند رفت که این شرایط عملا خوداگاهی محدود و رشد را متوقف میکند. این حالتی است که انسان های بدوی را شامل میشود که کاملا برطبق خواسته های غریزی خود زندگی میکنند اما درعوض تکامل آگاهی را تجربه نمیکنند. البته به گفته فروید همه کودکان تا قبل از اینکه درمعرض چهارچوب ها و محدودیت های دنیای بیرون قرارنگرفته اند هم در این حالت به سر میبرند.

اما حالت دوم که کم و بیش همه انسان ها را شامل میشود و یکی از مهمترین مسائل روانکاوانه است وقتی است که ایگو برطبق دستورات سوپرایگو رفتارهای مارا رهبری کند و محتویات نهاد سرکوب شود. دراین حالت ما اضطراب را تجربه میکنیم. و بی توجهی به این اضطراب روان نژندی و درحالت وخیم تر اختلال بوجود می آورد. و در واقع این اختلال هزینه ای ست که در ازایر نادیده گرفتن نهاد پرداخت میکنیم.

محتوای ایگو

تا اینجا فهمیدیم که ایگو بین نهاد و سوپرایگو میانجیگری میکند و طبیعی است که همیشه در این کار موفق نباشد. اما ایگو دقیقا چه بخشی از ما یا به عبارت دقیق تر چه بخشی از روان ماست؟

ایگو درواقع همان هویتی است که ما از خود میشناسیم و به جهان ارائه میدهیم. فرض کنید روبروی یک غریبه نشسته اید و او میخواهد داستان زندگی، علایق، مشخصات و چیزهایی از این دست را برایش تعریف کنید. چیزهایی که شما خواهید گفت محتویات ایگوی شماست. به علاهوه ایگو شامل تصور و پنداره شما از جهان نیز هست. پس ایگو صرفا مربوط به اطلاعاتی نیست که ما درباره خود به بقیه میدهیم بلکه به گستره آگاهی ما از خود و جهان پیرامون است. پس برحسب کیفیت زندگی، رشد فردیت، ارتباط با ناخودآگاهی و تکامل روانی ما، محتویات ایگو نیز  تا حدودی تغییر میکند. به همین خاطر است که میگوییم ایگو ساختاری پویا و منعطف دارد و از همه مهمتر اینکه میتوان ایگو را تربیت کرد که این معادل فرآیند فردیت است.

تفاوت ایگو و سلف

تمامیت ذات نهفته ی روان با تمامیت خودآگاه زندگی یکسان نیست.

جمله بالا نقل قولی از کارل گوستاو یونگ است. یونگ در ساختار شخصیت از دو واژه مهم به نام ایگو و سلف نام برد که معادل فارسی ایگو «من» و معادل فارسی سلف «خود» یا «خویشتن حقیقی» است. یونگ اینگونه بیان کرد که اگر قرار باشد روان را به شکل یک کره در نظر بگیریم، سلف تمام این کره است، منطقه ای درخشان در این کره وجود دارد که همان خوداگاهیر است و مرکز این منطقه درخشان ایگو قرار دارد.

البته منظور از مرکز در اینجا تسلط و رهبری است. ایگو بر محتوای خودآگاه نظارت کامل دارد و از اینرو گفته شده که در مرکز خودآگاه است وگرنه جایگاه  مشخصی نمیتوان برای حضور ایگو درنظر گرفت.

تفاوت ایگو و سلف

یونگ میگوید که ما باید گوش فرادهیم که سلف درهر لحظه و هر وضع خاص از ما چه میخواهد. این ارتباط بین ایگو و سلف صدالبته که کار ساده ای نیست. شکارچی تک تک نشانه های سلف بودن صبوری بسیار، دقت بالا، مداومت و از همه مهمتر انگیزه و ایمان نیاز دارد.

از طرفی دیگر هم تمدن، زندگی اجتماعی و دانش بالا به خودی خود از زیستن بخش قابل توجهی از محتویات سلف جلوگیری میکنند اما چیزی که مهم تر است بررسی مداوم اتصال بین ایگو و سلف است.

ایگو همان خودمحوری است؟

معمولا دو معنا میتوان برای خودمحوری درنظر گرفت:

درمعنای اول ما محور مشاهدات و قضاوت هایی هستیم که میکنیم. در این معنا همه ما خودمحوریم. چون علی رغم تمام تلاش هایی که میکنیم تا موقعیت انسان های دیگر را درک کنیم باز در نهایت جهان را تنها از دریچه نگاه خود میتوانیم ببینیم و آنالیز کنیم. این تعریف از خودمحوری تا حدودی با ایگو هم معناست.

اما در معنای دوم خودمحوری به معنی خودشیفتگی ست. شاید جایی خوانده باشید که ایگو را با خودشیفتگی معادل گرفته باشند که این کار هم درست است هم غلط.

اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم:

اگر آدمی خودشیفته و مغرور باشد یعنی هویتی که از خود به جهان ارائه داده حکایت از آدمی  خودشیفته و خودمحور داشته باشد، میتوان گفت ایگوی این آدم معادل خودمحوری و خودشیفتگی است . اما  یک نفر دیگر ممکن است عزت نفس بسیار پایینی داشته باشد و خود را لایق تحقیر و سرزنش بداند (این خواسته میتواند خودآگاه یا ناخودآگاه باشد) ایگوی این فرد را  تازمانیکه در این وضعیت است،میتوان معادل حس بی ارزشی  دانست. پس خود واژه ایگو در حالت بالقوه معادل صفت یا احساسی نیست اما در آدم های مختلف با انگاره های مختلف این اتفاق صدق میکند.

درنهایت اینکه مسیر و محتوای ایگو تا حدی توسط ما تعیین میشود. اینکه چقدر برای این این مسیر کنجکاوی و شوق داریم یا چقدر بر روی محتوای ایگو حساسیت داریم، ظرفیت ما برای پذیرش سلف را تعیین میکند.

کمترین -----> بیشترین

میانگین امتیاز: 4.4 / 5. تعداد نظرات: 22

اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂

3 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://jungnegar.ir/?p=8860

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/jungnega/public_html/wp-includes/functions.php on line 5420