اراده چیست؟

اراده چیست؟ بررسی جامع از دیدگاه‌های روانشناسی

آنچه خواهید خواند

4.2
(10)

در پاسخ به سوال اراده چیست می توان گفت اراده، همان واژه‌ای است که برای بسیاری از انسان‌ها تداعی‌گر نوعی شوق و تمایل قلبى قوی است و میتواند کلید موفقیت در کارها و امور زندگی باشد و بیشتر اوقات رسیدن به هدف و آرزو را به ذهن فرد متبادر می‌کند. گاهی اوقات هم اراده می‌تواند تداعی کننده آزادی و رهایی باشد.

 

پاسخ عام اراده چیست؟ نوعی انرژی و انگیزه درونی است که آدمى را به سمت انجام عملى خاص در جهت رسیدن به یک میل یا خواسته یا هدف به حرکت وادار می‌کند. انگار چیزی مترادف با دوست داشتن و مورد پسنديد بودن انجام یک کار در برابر كراهت داشتن از انجام آن است.

از دیگر معاني اراده می‌توان به توان تصميم‌گیری برای انجام كاری، پیگیری و ممارست در مسیر تصمیم، توان غلبه بر موانع راه تا رسیدن به هدف نهایی اشاره نمود. مهاتما گاندی در جایی گفته است: قدرت از توانایی بدنی نمی‌آید، بلکه از اراده غیرقابل تغییر می‌آید.

موضوع اراده همواره بحث‌های زیادی بین فیلسوفان، روانشناسان، الهی‌دانان و دانشمندان ایجاد نموده است. به ویژه زمانی که موضوع اراده آزاد (اختیار) در برابر جبر مطرح شده است. در این مقاله سعی شده به مفهوم اراده تنها از دیدگاه روانشناختی پرداخته شود، آن هم در راستای پاسخ به این سوال که به راستی اراده چیست و از کجا می‌آید؟

مفهوم اراده از دیدگاه روانشناسی چیست؟

از دیدگاه روانشناسی، اراده فرآیندی است که با آن فرد در اثر یک شناخت ‌دست به تصمیم‌گیری می‌زند تا عمل خاصی را انجام دهد. در این معنا اراده یک ‌تلاش هدفمند و از کارکردهای روان‌شناختی اولیه انسان است. در واقع نوعی انرژی روانی در فرد ایجاد می‌شود که او را در مسیر دلخواهش به سمت جلو می‌راند. در این زمان فرد انگیزه، شوق و توان لازم را برای رسیدن به هدف یا یک میل خاصی را در خودش احساس می‌کند. در نتیجه‌ی وجود این انگیزه درونی فرد می‌تواند از قدرت فکری و جسمی خود به بهترین نحو برای رسیدن به مقصودش استفاده نماید.

انرژی اراده

انرژی لازم برای تحقق یک اراده از کجا می‌آید؟

انرژی روانی لازم برای تحقق اراده همان لیبیدو  است. لیبیدو چشمه جوشان حیات، تمام شور و شوق بشر برای ادامه زندگی و دور شدن از مرگ و به عبارتی خون زندگی‌بخش روان است. تمام امیال و احساساتی که در لحظه حال در فرد می‌جوشد و او را برای ادامه‌ی زندگی به شوق می‌آورد لیبیدو نام دارد، یعنی هر انگیزه‌ای که باعث می‌شود هر فردی صبح از خواب بلند ‌شود و بخواهد که زندگی کند و به آینده امیدوار باشد از لیبیدوی درون‌اش نشات گرفته است، پس لیبیدو درون هر بدنی وجود دارد و باعث حرکت و پویایی شخص می‌شود. اینها تعاریفی هستند که امروزه در روانشناسی برای لیبیدو ارائه می‌گردد. اما برگان روانشناسی درباره مفهوم أراده چه نظری دارند؟

دیدگاه فروید درباره‌ی اراده

درباره موضوع اراده نظریه فروید به سمت جبرگرایی گرایش دارد. او شخصیت را زاییده نیروهایی می‌داند که انسان کنترل ناچیزی بر آن دارد و معتقد است این نیروها که بیشتر زاییده تجربیات کودکی و نیروهای ناخودآگاه هستند، بی اختیار انسان را به پیش می‌رانند. همچنین او بخش بزرگی از سرنوشت انسان را ارثی می‌داندکه اراده انسان تاثیر چندانی بر آن ندارد.

او از نظر روانکاوی انسان را تابع اصل جبر روانی می‌داند که تنها با افزایش خودآگاهی‌اش می‌تواند تسلط اصل جبر روانی را کمی کاهش دهد، به این معنی که هرچه آگاهی فرد از خودش بیشتر باشد، احتمال اینکه اعمال و رفتارش ارادی‌تر باشد بیشتر می‌شود.

از نظر فروید تمام امور انسان معنا ‌دار است و این معنا یا در سطح خودآگاه است و یا در سطح ناخودآگاه. پس آنچه که در ظاهر عملی غیر منطقی خوانده می‌شود، حتما در سطح ناخودآگاه منطقی(معنادار) است!. از این دیدگاه آگاهی باعث آزادی بیشتر(توان داشتن اعمال ارادی) انسان می‌شود. فروید همچنین منشا اراده یعنی همان لیبیدو را غریزه جنسی و غریزه مرگ می‌دانست که با این تعریف منشا تمام فعالیت‌های ارادی انسان یا غریزه جنسی است و یا غریزه مرگ.

دیدگاه یونگ درباره‌ی منشا اراده

یونگ در مورد تعریف منشا اراده یعنی همان انرژی حیاتی (لیبیدو) با فروید اختلاف نظر داشت. او لیبیدو را انرژی حیاتی، میل به زندگی و یک انرژی روانی تعمیم یافته می‌دانست که تمام کردارهای انسان از گرسنگی و تشنگی گرفته تا کلیه کنش‌های روانی او را در بر می‌گیرد و در واقع منشا انرژی روانی لازم برای ایجاد انگیزه و در نتیجه اراده، در تمام زمینه‌های مختلف زندگی و حل تعارضات برای رسیدن به لذت است.

جستجوي لذت و  فرار از رنج منجر به حركت انسان از نقطه‌اي كه در آن قرار دارد به سوي نقطه ديگر مي‌شود، تا در نقطه بعدی لذت بيشتری ببرد و يا رنج و فشار كمتري را متحمل شود. طبق این تعریف، لیبیدو یک احساس به نام میل جنسی نیست، بلکه میل جنسی هم زیر مجموعه‌ی لیبیدو است.

یونگ در مورد مفهوم اراده بیشتر تحت تاثیر شوپنهاور بود و بر این اساس اراده را شامل دو بخش می‌داست: اراده معطوف به زندگی(در نیمه اول زندگی) که لیبیدو خواهان رشد و بالندگی است  و اراده معطوف به مرگ (در نیمه دوم زندگی) که اشارات لیبیدو معطوف به خواست و اراده مرگ است. شوپنهاور یک دهه پیش از نظریه سائق فروید این نظریه را بیان نموده بود. حال با این حساب اراده چگونه عمل میکند؟

تصمیم گیری و اراده

آیا تصمیم به انجام کاری به معنی داشتن اراده لازم برای انجام آن کار است؟

یونگ از قول روانشناسی به نام لیپس نقل قول می‌کند زمانیکه انرژی روانی در فرد به صورت بالفعل در می‌آید، به شکل انجام یک کار در بیرون یا تامین نیروی لازم برای ارضای یک غریزه یا نهایتا یک هیجان در او تجربه می‌شود. پس همه اینها به نوعی تحقق یک اراده را نشان می‌دهند.

بنابراین برای انجام هرکاری(تحقق هر اراده‌ای) نیاز است روان انرژی(لیبیدو) لازم را به آن بخش اختصاص دهد و این علت اصلی محقق نشدن بسیاری از تصمیمات و هدفگذاری‌هاست. در واقع چون روان انرژی لازم برای تحقق آن اهداف را به آنها اختصاص نمی‌دهد، در عمل هم حرکتی صورت نخواهد گرفت. هر هدف و تصمیمی زمانی عملی می‌شود که موانع روانی موجود سر راه جاری شدن انرژی روانی به آن بخش برطرف شود.

انرژی روانی ما چگونه مدیریت می‌شود؟

قبلا بیان شد که مهمترین عامل تحقق اراده در یک فرد، تامین انرژی لازم برای آن توسط روان می‌باشد. اما این ارزش های فرد(چه خودآگاه چه ناخودآگاه)  هستند که تعیین میکنند چه میزان از انرژی روانی به هرکاری اختصاص داده شود . ، پس با ارزیابی ارزش‌ها می‌توان تا حدودی میزان انرژی روانی که هریک از اهداف به خود اختصاص می‌دهند را اندازه‌گیری نمود.

البته ارزش‌ها پیوسته در حال دگرگونی و بالا و پایین شدن هستند بنابراین انرژی روانی نیز پیوسته در حال جابجایی بین آنهاست. بنابراین یکی از شروط محقق شدن یک اراده هم سو بودن آن با ارزش‌های فرد می‌باشد و این ارزشها هستند که تعیین می‌کنند انرژی روانی(لیبیدو) به سمت کدام هدف جاری شود.

برای مثال می‌توان فردی را در نظر گرفت که شغلی دارد که باید صبح زود از خواب بیدار شود و به موقع سرکارش حاضر شود. در عین حال این فرد باور عمیقی دارد به اینکه اگر صبح زود بیدار شود رزق و روزی‌اش زیاد خواهد شد، پس این باور درونی(ارزش) در راستای شرایط شغلی‌اش می‌باشد. در اینجا چون ارزش درونی فرد با خواسته و اراده‌اش منطبق شده است، نتیجه این می‌شود که فرد به راحتی هر روز صبح زود از خواب بیدار می‌شود و با انرژی کافی و به موقع در محل کارش حاضر می‌گردد. اما همانطور که احتمالا حدس زدید، اگر ارزش بیرونی و درونی فرد در یک راستا نباشد، انرژی روانی او هم بلاتکلیف است!

بنابراین طبیعتا با مسئله سحرخیزی به مشکل میخورد.

تقویت قدرت اراده

قدرت اراده به چه معناست؟

همان طور که در مقدمه هم اشاره شد، قدرت اراده را می‌توان میزان توانایی فرد در به کارگیری  انرژی روانی‌اش در جهت رسیدن به یک هدف مشخص تعریف نمود. از آنجاییکه نمی‌توان قدرت اراده را به صورت حسی تجربه کرد یا در آزمایشگاه اندازه‌گیری نمود، تنها از طریق آثار آن می‌توان شدت یا ضعف آن را مشاهده کرد. بیش‌تر افراد نسبت به این نیرو حسی شهودی دارند و دانش علمی‌ای چندانی درباره آن ندارند تا بتوانند از عواملی که میزان نیروی اراده را تضعیف یا تقویت می‌کند، آگاه شوند.

امروزه محققان علم روان‌شناسی توانسته‌اند معیارهایی تعریف نمایند که با آنها می‌توان میزان قدرت اراده در هر فرد را تا حدودی ارزیابی نمود. برخی از این معیارها عبارتند از:

  • میزان توانایی فرد در به‌ تأخیر‌انداختن لذت و مقاومت در برابر وسوسه‌های کوتاه‌مدت برای رسیدن به اهداف بلند‌مدت(توانایی نه گفتن)
  • ظرفیت گذشتن از افکار، احساسات یا تکانش‌های ناخواسته
  • تنظیم آگاهانه و تلاشگرانه زندگی به ‌اختیار خود

ایده کلی که در تعاریف بالا برای “قدرت اراده” وجود دارد، وجود یک من آگاه(ایگو) قوی است که قدرت تنظیم روحی و جسمی فرد را دارا ‌باشد. ایگو همان شخصیتی است که فرد از خودش می‌شناسد، تصمیم گیرنده اصلی است و زندگی هر فردی از طریق ایگو او اراده می‌شود.

 

چگونه می‌توان نیروی (قدرت) اراده را تقویت نمود؟

ارسطو میگوید زمانیکه ریشه‌‌ی رفتار درک شود، به کارگیری آن رفتار در جهت هدف مورد نظر راحت‌تر خواهد شد. امروزه مطالعات علمی نشان داده است که با برخی تغییرات رفتاری می‌توان قدرت اراده را تقویت نمود و از انرژی روان به بهترین شکل در جهت رسیدن به خواسته‌های خود استفاده نمود. در ادامه به برخی از روشهای عملی برای افزایش قدرت اراده پرداخته شده است.

افزایش خودآگاهی

خود‌آگاهی را میتوان توانایی فرد در شناخت آنچه که در حال انجام آن است تعریف نمود، بنابراین آگاه بودن به فرآیندهای فکری، احساسات و دلیل اقداماتی که داریم، کمک بزرگی می‌کند تا فرد تصمیمات بهتری بگیرد و در نتیجه انرژی و اراده لازم برای انجام آن را داشته باشد.

Baba Shiv، استاد بازاریابی دانشگاه استنفورد، بیان می‌کند که افراد حواس‌پرت بیش‌تر مغلوب وسوسه‌ها می‌شوند. برای مثال، خریداران حواس‌پرت به تبلیغات داخل فروشگاه‌ها حساس‌تر هستند و بیش‌تر احتمال دارد که آیتم‌هایی را بخرند که در لیست خریدشان وجود ندارد. یکی از راه‌های افزایش خود‌آگاهی و در نتیجه افزایش قدرت اراده، بررسی همه انتخاب‌ها در پایان روز به منظور فهم اینکه کدام‌ یک از آن‌ها با اهداف بلند‌مدت ما هم‌خوانی دارد و کدام ندارد.

مراقبه

افرادی که به‌شکل مرتب مراقبه می‌کنند در ناحیه قشر پیش‌پیشانی و دیگر نواحی مغز خود، که مسئول خود‌آگاهی است ماده خاکستری بیش‌تری دارند. برخلاف چیزی که اکثر ما فکر می‌کنیم، برای ایجاد تغییر در مغز نیاز نیست که چندین سال مراقبه کنیم، مطالعات نشان داده که فقط ۳ ساعت مراقبه می‌تواند به بهبود توجه و قدرت اراده انسان منجر شود و ۱۱ ساعت مراقبه تغییرات واضح و دیدنی‌ای در مغز ایجاد می‌کند.

در اینجا منظور از مراقبه به این ‌معنا نیست که باید منظره آرام‌بخشی را پیدا کنیم یا صبح خود را با دیدن طلوع آفتاب شروع کنیم؛ البته که این کارها عالی هستند. اما مراقبه حتی می‌تواند به‌سادگی کشیدن پنج نفس عمیق و آرامش‌بخش حین ایستادن در صفی طولانی باشد. مزایای عصب‌شناختی این کار بسیار زیاد است و تاثیر بسیار خوبی بر افزایش قدرت اراده دارد.

ورزش

در مغز انسان مؤلفه‌های عصبی‌ای وجود دارد که در تصمیم‌گیری‌ها نقش ایفا می‌کند اما بیش‌تر افراد از آن‌ها بی‌اطلاع هستند، سروتونین و دوپامین بخشی از این مولفه‌های عصبی هستند. برای مثال، دلیل اینکه گفته می‌شود بهتر است تصمیم‌هایتان را صبح بگیرید این است که صبح‌ها سطح سروتونین و دوپامین در بدن بالاتر از سایر اوقات روز است. ورزش از جمله فعالیت‌هایی است که میتواند سطح این دو هورمون را در بدن بالا ببرد، بنابراین فرد بتواند در هر زمان از روز تصمیمات عملی‌تر و واقعی‌تری بگیرد.

تغذیه کافی و سالم

Roy Baumeister روان‌شناس اجتماعی که به خاطر دادن نظریه “تخلیه قدرت اراده‌” معروف است در یکی از مطالعاتش برای سنجش قدرت اراده، شرکت‌کنندگان را به اتاقی پر از رایحه کلوچه‌های تازه ‌پخته‌شده برد و آن‌ها را روی میزی نشاند که یک ظرف کلوچه و یک ظرف تربچه روی آن قرار داشت.

از بعضی از آن‌ها خواسته شد تا کلوچه‌ها را امتحان کنند و از دیگران خواسته شد که تربچه‌ها را بخورند؛ سپس از آن‌ها خواسته شد تا پازل هندسی پیچیده‌ای را در مدت سی دقیقه حل کنند. دسته اول یعنی شرکت‌کنندگانی که تربچه خورده و از آنها خواسته شده بود در برابر خوردن کلوچه مقاومت کنند، بعد از ۸ دقیقه از حل‌ کردن پازل انصراف دادند؛ اما شرکت‌کنندگانی که کلوچه خورده بودند، به‌ طور میانگین، ۱۹ دقیقه دوام آوردند. آیا مقاومت در برابر خوردن کلوچه‌ها منبع خود‌کنترلی دسته اول  را برای تکلیف بعدی خالی کرده بود؟

مطالعات بیشتر برای بررسی جامع‌تر موضوع قدرت اراده و تخلیه آن نشان داد قدرت اراده به سطح گلوکز در مغز نیز مرتبط است، به دلیل اینکه گلوکز یکی از سوخت‌های اصلی برای تامین انرژی بدن و عملکرد‌های نرمال مغز، مثل تفکر، یادگیری و حافظه است.

به کارگیری زیاد نیروی اراده، مقدار قابل ‌توجهی از این سوخت را مصرف می‌کند و مغز را در حالت اخطار قرار می‌دهد. در این حالت مغز نیاز به بازگشتن به سطح نرمال قند در خون را یادآور می‌شود. این کاهش قند خون باعث می‌شود که فرد احساس بدعنقی و کج‌خلقی بیش‌تری پیدا کند و برای رفتن به قنادی بیش‌تر آسیب‌پذیر شود یعنی اراده نخوردن شیرینی سست‌تر شود.

اما چون همه قندها هم به ‌صورت مشابه ساخته نمی‌شوند، عملکرد آنها در بدن با یکدیگر متفاوت است. مطالعات نشان می‌دهد که مثلا قندهایی که با فروکتوز بالا ساخته شده‌اند می‌توانند سطح هورمون‌های استرس را در مغز بالا ببرند و موجب اختلالاتی مثل اضطراب و افسردگی و در نتیجه تضعیف قدرت اراده شوند. به نظر می‌رسد خوردن غذاهای کامل به ‌صورت مرتب و پرهیز از قندهای فرآوری‌شده می‌تواند سطح گلوکز را ثابت نگه ‌دارد و فرد را در برای به‌کارگیری قدرت(نیروی) اراده‌اش مجهزتر ‌کند.

پاداش برای تقویت اراده

وعده پاداش

مقاومت در برابر وسوسه‌ها (خود‌کنترلی)، از لحاظ ذهنی فشار زیادی بر فرد وارد می‌کند و علاوه بر آن برخی از محققان معتقدند که قدرت اراده انسان نیز مثل ماهیچه‌های بدن بر اثر استفاده بیش ‌از‌حد می‌تواند خسته شود و به سوخت نیاز دارد و یکی از این سوختهای روانی می‌تواند گرفتن پاداش باشد.

بعضی از تحقیقات نشان داده است وقتی قرار است افراد در ازای تلاش‌هایشان پاداش بگیرند یا به آن‌ها گفته شود که تلاششان برای دیگران منفعت دارد، انجام تکالیف خود‌کنترلی در آنها مستمرتر خواهند بود. بنابراین، به نظر می‌رسد که داشتن انگیزه‌هایی مثل پاداش گرفتن می‌تواند عامل قدرتمندی ‌در مواجه با تخلیه قدرت اراده باشد.

نکته قابل توجه دیگر این است که همان‌طور که ماهیچه‌های بدن در کوتاه‌مدت بر اثر استفاده بیش ‌از‌ حد خسته می‌شوند؛ اما در تمرینات مستمر و بلند‌مدت ورزشی قوی‌تر خواهند شد، عضلات روانی نیز با استفاده پیوسته و مؤثر در موضوع خود‌کنترلی می‌توانند تقویت شوند و این به افزایش قدرت اراده فرد منجر شود.

 

آرامش

میزان ضربان قلب یکی از نشانه‌های فیزیولوژیکی بدن ما برای سنجش استرس و آرامش است و در هر فرد تا حدودی متغیر است. زمانیکه فرد استرس دارد سیستم عصبی سمپاتیک فعال می‌شود و بدن را قادر می‌سازد تا نسبت به استرس یا هر تهدیدی واکنش نشان دهد. بنابراین قلب در ضربان‌های بالاتر گیر می‌کند و واکنش فرد می‌تواند به احساسات فیزیکی مثل خشم یا اضطراب منجر می‌شود.

برعکس وقتی فرد در حالت آرامش است، سیستم عصبی پاراسمپاتیک فعال می‌شود. این سیستم بخش دیگری از سیستم عصبی است که اغلب به نام «سیستم استراحت‌ و هضم» شناخته می‌شود. در این حالت فرد میزان ضربان قلب پایین‌تری را تجربه می‌کند.

فعال شدن سیستم‌های مختلف عصبی با قدرت اراده و خودکنترلی شخص مرتبط است، به این شکل که استرس مغز را به حالت پاداش‌جویی می‌برد یعنی فرد به سمت هرچیزی که او را در لحظه خوشحال کند متمرکز می‌شود و خود را در جست‌وجوی چیزی می‌یابد که مغز باور دارد که به او احساس بهتری می‌دهد؛ در این حالت فرد کم‌تر نگران عواقب بلند‌مدت کارهایش می‌شود و نسبت به هر نوع وسوسه‌ای آسیب‌پذیرتر می‌گردد، بنابراین بیش‌تر احتمال دارد که فرد قدرت اراده و خود کنترلی‌اش را از دست بدهد و سراغ سیگار، الکل یا غذاهای آماده برود. اما در حالت آرامش، احتمال مقاومت و خود‌کنترلی فرد در برابر تکانه‌های رفتاری‌اش بیشتر است و او احساس تمرکز بیش‌تری نیز خواهد داشت.

بنابراین عوامل مختلفی که بدن یا ذهن را در وضعیت استرس‌زا قرار می‌دهد و سیستم عصبی سمپاتیک را فعال کند میتواند قدرت اراده فرد را کاهش دهد. این عوامل می‌تواند از آلودگی هوا گرفته تا رژیم غذایی نامناسب، بیخوابی، مشکلات روانی و …. باشد. برعکس این موارد، هر‌چیزیکه به فرد آرامش دهد و سیستم عصبی پاراسمپاتیک او را فعال کند، می‌تواند قدرت اراده‌اش را نیز افزایش دهد.

نویسنده:

عاطفه قلمی

منابع:

کتابهای: ماهیت روان و انرژی‌های آن(یونگ)،

نقشه روح موری اشتاین،

قدرت اراده کلی مک‌گونیگال

کمترین -----> بیشترین

میانگین امتیاز: 4.2 / 5. تعداد نظرات: 10

اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *