این مقاله بر اساس کتاب “زن بودن” نوشته تونی گرانت است که از مقاله “اشکال ساختار روان زن” نوشته تونی وولف الهام گرفته است. دغدغه تونی گرانت بحران زن معاصر است. زنانی که با وجود دستاوردهای فراوان در حوزه های بیشمار فرهنگی و اجتماعی، با مشکلات فردی و روانی و عدم رضایت درونی مواجه هستند.
بنا به مقاله تونی وولف که الهام گرفته از نظریات یونگ است، یک زن برای خودشناسی و خودشکوفایی، علاوه بر آگاهی از نگرش (درونگرا، برونگرا) و کارکرد (تفکر، احساس، حس یا شهود)، درک اینکه کدام شکل ساختاری روان با شخصیت او مطابقت دارد مهم است. او صدها زن را مورد تحلیل قرار می دهد و چهار الگوی شخصیتی زنانه را شناسایی می کند.
این چهار الگو یا چهار بُعد روانی زن جنگجو، مادر، مادونا، و هتایرا هستند. جنگجو، قوه تعقل و تمرکز بالا دارد. مادر، قابلیت های پرورشی دارد. مادونا با توانایی های الهام بخشش، و هتایرا با رابطه ویژه با مردش شناخته می شوند. برای یکپارچه سازی شخصیت، یک زن باید هر چهار بُعد را زندگی کند. البته دو بُعد غالب هستند و دو تای دیگر در حاشیه. از نظر تونی وولف دو بُعد غیر غالب در ناخودآگاه هستند و تلاش زیادی لازم است تا به آگاهی درآیند. در مسیر خودآگاهی یک زن باید ابعاد نزیسته خود را بیابد و رشد دهد.
زن معاصر، تحت تأثیر جنبش فمینیستی، یک زن جنگجو است که همتا و برابر مرد است. متمرکز بر هدفها و دستاوردهای بیرونی است. دیدگاه سنتی و مردسالارانه که او را بَرده و اسیر خانه می خواهد، را محکوم می کند. از آنجا که زن بودن را ضعف می داند، سه جنبه مادر، مادونا و هتایرا را سرکوب می کند.
آنها را منطبق با زندگی سنتی می داند. زن سنتی، انتخابهایش محدود است، استعدادهایش شکوفا نمی شوند، وابسته است، امیالش را سرکوب می کند، استقلال و آزادی ندارد. فریبا شش بلوکی در شعر زیر تصویر زن در فرهنگ سنتی را می نمایاند:
زنی را می شناسم من – که شوق بال و پر دارد
ولی از بس که پر شور است – دو صد بیم سفر دارد
زنی را می شناسم من – که در یک گوشهء خانه
میان شستن و پختن – درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند – نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون – امیدش در ته فرداست…
زنی خو کرده با زنجیر – زنی مأنوس با زندان
تمام سهم او اینست – نگاه سرد زندانبان …
زن امروز، برای آزادی، استقلال و خودکفایی خود همتا و همپای مردان کار می کند و از هر چه یادآور زندگی محدود، مشروط، و منفعل زن سنتی است گریزان است. سیمین بهبهانی می گوید:
“مرا عار آید از کاخی که در آن – نه آزادی نه استقلال دارم”
زن جنگجو
در اسطوره ها زنان آمازون جنگجو بودند. یک سینه خود را می بریدند تا بهتر از تیر و کمان استفاده کنند.
بدون مردان زندگی می کردند و حتی آنها را تحقیر می کردند.
از مردان فقط برای فرزند آوری استفاده می کردند.
به این منظور به قبایل همسایه حمله می کردند.
با مردان همبستر می شدند و بعد آنها را رها می کردند.
فقط فرزند دختر را برای خود نگه می داشتند.
جنبش های فمنیستی زنان را جنگجو و خودکفا کردند.
دغدغه زن جنگجو کار و استقلال است.
هدفمند، متمرکز، و بدنبال دستاوردهای عینی و بیرونی است.
برای او همسر یک مردِ موفق بودن هدف نیست.
او موفقیت های خود را می خواهد.
جسور، ستیزه جو و زیاده خواه است.
ارتباطش با مردان در قالب همکار، رفیق و رقیب است.
ابراز وجود می کند.
نظرات و کارهایش را نمایان می کند.
می خواهد دیده شود.
مادری را به تعویق می اندازد.
از عشق و وابستگی پرهیز می کند زیرا آزادی و استقلالش را به خطر می اندازد. با مادونای درونش رابطه ای ندارد.
رابطه جنسی برای او فقط کامیابی جنسی است. او یک زن مردانه است که آنیموس خود را زندگی می کند.
زنی که جنگجو نباشد، وابسته و بی اراده می شود. از طرف دیگر زنی که فقط مردانگی خود را زندگی کند، و سه بُعد دیگر خود را یعنی زنانگی خود را انکار و سرکوب کند، از هویت اصلی خود فاصله می گیرد.
مادر
پرورش دهنده و حامی است. فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان خود را می پروراند و حمایت می کند. موفقیت آنها دغدغه اوست. رابطه با مردش در حد همسر و پدر فرزندان و نان آور خانه است. او را حمایت و تشویق می کند تا استعدادها و توانایی هایش را رشد دهد. بنابراین مراقب موقعیت اجتماعی اوست. حامی پرسوناهای او برای ایفای نقش های اجتماعیش است. مادر با وابستگی به دیگران کامیاب می شود.
در حد افراط که باشد، همسر و فرزندانش را بدون اعتماد به نفس نگه می دارد و آنها را کلافه می کند. بدلیل شخصیت وابسته ای که دارد هویتش تحت تأثیر روابطش است. نهایتاً ممکن است خود را یک قربانی ببیند.
مادونا
با وقار و بردبار، و بازتابندهء بُعدی از زن که بیش از همه به طبیعت و روح او نزدیک است. وفادار، و الهام بخش است. ملاک ها، ارزش ها و ایده آل ها را بیان می کند. خلاق و شهودی است. اما در جستجوی دستاورد برای خودش نیست. با حمایت بی قید و شرط، همسرش را به کامیابی و عظمت می کشاند.
مادونا، اگر جنبه هتایرای خود را زندگی نکند، دلبری و عشق ورزی زنانه را کنار بگذارد، رابطه زناشویی اش به مشکل برمی خورد. از طرفی، زنی که مادونای خود را فعال نکند، رفتارهای بچه گانه، بی صبر، احساساتی شدید، و بی تعهدی از خود نشان می دهد.
هتایرا
هتایرا همان دلبر یا معشوقه است. بطور غریزی با روان مرد مرتبط است. علایق، تمایلات و مشکلات مرد در زاویه دید آگاهانه اوست و توسط او تحریک می شود. به او احساس ارزشمندی می دهد. میل به زیبایی و جلوه گری دارد. لذت طلب است. وارد رابطه جنسی می شود اما تسلیم و مطیع نیست. تجربه یک رابطه را برای رشد خود می خواهد.
در ارتباط با مرد در سطوح عقلانی و احساسی همخوانی دارد. شادی و شادابی به همراه دارد برای خودش و همراهش. هتایرا حیات روانی مرد را بیدار می کند تا از مسئولیتهای معمول مردانه اش فراتر رود و با درونش ارتباط برقرار کرده و در جهت ساختن شخصیت کامل خود تلاش کند. این بیداری در نیمه دوم زندگی است، زمانی که بدنبال معنای دیگری برای زندگی است.
در صورت افراط ممکن است از او سوء استفاده شود و از جنبه های دیگر رشد باز بماند.
زن مدرن – جنگجو و هتایرا
شخصیتی پویا و اغواکننده دارد. مستقل اما جذاب و بانشاط. در او، ابعاد مادر و مادونا در حاشیه قرار دارند. زنان کارمندی که خوش برخورد و بانشاط هستند. شخصیتی مانند جنیفر انیستون بازیگر آمریکایی. پرنسس دایانا که برای موقعیتش در خانواده سلطنتی می جنگید و در عین حال روابط رومانتیک داشت.
زن سنتی – مادر و مادونا
برای همه مادری می کند. زنی است که همسر و فرزندانش را به اوج می رساند. نصیحت گو و دارای شمّ قوی است. استاندارد بالا دارد. بایدها و نبایدها را گاهی با خشونت ابراز می کند. خوش پوش و ظاهرش برایش مهم است. اگر به شهرت برسد به واسطه همسر و فرزندانش است. رُز کندی نمونه مادر-مادونا است. اِما همسر یونگ که ثروتش را در اختیار یونگ گذاشت. او از نظر عاطفی و با توجه به روابط یونگ حداقل در مقطعی قربانی بود.
جنگجو و مادر
درحالیکه یک مادر و مراقب است هویت فردی خود را حفظ می کند. مرزهایش در ارتباط با خانوده، خویشان و دوستان تعریف شده است. ایندیرا گاندی در حالیکه در صحنه سیاسی یک جنگجوی پیروز بود و به شهرت رسید، در عشق مادرانه به مردمش نیز پذیرفته شده و موفق بود.
جنگجو و مادونا
تمرکز جنگجو روی دستاوردهای بیرونی است و مادونا اهداف والا را تعریف می کند. مثال خوب برای این شخصیت، ژاندارک است که زره پوشید و به جنگ رفت تا ارتش فرانسه را به پیروزی رساند. ایده آلها و خلاقیت مادونا، با ابرازگری جنگجو ترکیب می شود.
زن مطلوب – مادونا و هتایرا
در رویاپردازیهای مردان و شاهکارهای ادبی و هنری دیده می شود. زنی مرموز با جذابیت افسون کننده. اما وقارش را از مادونا دارد. ترکیب آتش و یخ. جنبه های مادر و جنگجو در او به حاشیه رفته است. لازم است مادری را بعنوان یک نیاز زنانه، و جنگجو را برای حفظ استقلال فردی و جلوگیری از آسیب پذیری در خود تقویت کند.
مادر و هتایرا
به تمامی آتش است. روح بخش، حامی، جذاب، و یک بخشنده بزرگ است. این آتش یا می پروراند یا نابود می کند. مادر و همسری بیش از اندازه حامی و نگران، عزیزان خود را محدود می کند و مانع رشد و استقلال آنها می شود. از طرف دیگر بدلیل بُعد هتایرا رابطه با آنها آسان است. زنی که ابعاد مادر و هتایرا در او قوی باشد ممکن است به راحتی مورد سوءاستفاده روانی و فیزیکی قرار گیرد، و قربانی روابط و شرایط شود. عشق و محبت جایگاه بزرگی در زندگی او دارد که در ارتباط با دیگران تعریف می شود.
همه زنان هر چهار الگوی روان را دارند. اما یکی از آنها ممکن است بطور اغراق آمیز فعال باشد. که در اینصورت جنبه منفی پیدا می کند. الگوی سوم در میانسالی و با تلاش به خودآگاهی راه می یابد. زیستن چهارمین الگو از نظر تونی وولف به سختی ممکن است.
بحران زن معاصر
جنبش های فمنیستی ارزشهای مردانه، جسارت و قدرت، را بزرگ جلوه داده و ستوده اند. از طرف دیگر ارزشهای زنانه، پیوند و پاکدامنی را ضعف دانسته اند. امروزه بسیاری از زنان همچون مردان روابط جنسی زیاد و غیرمتعهدانه را تجربه می کنند. روابط کوتاه مدت برقرار می کنند.
روابطی که جنس مردانه دارد: فیزیکی، کوتاه مدت و غیرعاطفی است. غافل از اینکه چنین روابطی وقت و انرژی زیادی می طلبد و از نظر احساسی ارضاء کننده نیستند. این زنان احترام مردان را از دست می دهند. به سختی می توانند روابط طولانی مدت داشته باشند. برای یک مرد بطور ناخودآگاه وفاداری جنسی زن اهمیت فوق العاده ای داشته است. وگرنه نمی توانست مطمئن باشد نوزاد متعلق به اوست.
زن معاصر دستاوردهای زیادی دارد اما بردباری، شکیبایی و پذیرشگری زنانه را از دست داده است. همان که موجب برقراری و نگهداشتن پیوند می شد. زن امروز برای ارزشهای زنانه ای چون “عشق صبوری است” وقت ندارد. این مادونا است که صبور و متعهد و باوقار است. از نظر تونی گرانت زن جنگجوی امروز، دائم و فقط به فکر بدست آوردن است و با مادونای خود ارتباط ندارد. برای زنانگی خود احترام قائل نیست. بحران او انکار مادونا است.
برای فعال کردن مادونا، زن جنگجوی امروز باید از سرعتش بکاهد. در جهان قدرت و موفقیت غرق نشود. ارزش سکوت را بداند. همیشه ابرازگری چاره ساز نیست. در شرایط پر تنش سکوت کند. مهربان و حامی باشد. در ارتباط با همسرش باید هتایرا را در خود فعال کند. از دید یک مرد خودش را ببیند. زنی که متعلق به همسرش است و خواسته های او را برآورده می کند.
جنبه های ناخودآگاه شخصیت بسیار قدرتمند هستند. چون خارج از کنترل ما عمل می کنند. آگاهی از آنها و آگاهانه فعال کردن آنها به یکپارچگی و آرامش روان کمک می کند.
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 4.2 / 5. تعداد نظرات: 23
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂
یک پاسخ به “جنبه های مختلف روح زنانه و زن مدرن”
نمیدونم من اینجوری حس کردم یا واقعا این نوشتار با جهت گیری خاص مردسالارانه ای نوشته شده. «زنی که متعلق به همسرش است و خواسته های او را بر آورده میکند» یا «زنانی که مانند مردان روابط جنسی زیاد و غیرمتعهدانه برقرار میکنند » این بار معنایی رو میرسونه که روابط جنسی متعدد برای مرد مسئله عادی و توجیه پذیریه ولی برای زن رذیلته در حالیکه همه میدونیم در دنیای امروز تنها روابط بر پایه ی صمیمیت و برابری نتیجه مطلوب داره و گفتمانهای از این دست که کسی متعلق به دیگری باشه یا برآورنده ی نیازهای دیگری مطرح نیست. از شما که دارید دوره برگزار میکنید و قطعا روی بینش گروهی از آدما تاثیر گذارید انتظار میره حداقل در بیان چیزی که ادعا میکنید حقیقته و قراره افراد رو به آرامش و خودشناسی برسونه سوگیری خاصی نداشته باشید. پیروز باشید