این روزها نام کوچ و کوچینگ بیشتر از هر زمانی در حوزههای توسعه فردی، سازمانی و کسبوکار به چشم میخورد. متاسفانه خلأ موجود در این موضوع موجب میشود افرادی از محبوبیت روز افزون این حوزه در بین جوامع سو استفاده کرده و خدمات پیشین خود را تحت عنوان کوچینگ به مخاطب ارائه دهند. با اینحال چطور قادر خواهیم بود بفهمیم کوچینگ در واقع چیست و یک کوچ حرفهای چه کاری را برای ما انجام خواهد داد؟
در این مطلب به بررسی تعاریف مختلف موجود از کوچینگ و همچنین توصیف کارکرد یک کوچ از نگاه منابع معتبر جهانی در این حوزه خواهیم پرداخت. آگاهی از این مسئله باعث میشود انتخابی مناسب و منطبق بر نیاز شخصی و اهدافمان داشته باشیم.
خردی از جنس طبیعت
دانهای را فرص کنید که در اختیار شما قرار گرفته است. دانهای که نمیدانید چیست و پس از کاشت تبدیل به چه درختی خواهد شد. این دانه برای رشد و شکوفایی به چه حمایتی از سوی شما نیاز خواهد داشت؟ با در نظر گرفتن اینکه شما نمیدانید این دانه به چه درختی تبدیل خواهد شد و همچنین نمیدانید فرایند تبدیل این دانه کوچک به آن درخت تنومند چگونه خواهد بود، پس چطور قادر خواهید بود با این دانه در فرایند شکوفایی همراه باشید؟
این شگفت انگیز است که شما به عنوان یک باغبان، لازم ندارید اینها را بدانید! اما پرسش این است که این همراهی به چه دانش و اقداماتی نیاز خواهد داشت؟ پاسخ این سوال دقیقا همان چیزی است که ما در یک رابطه کوچینگی به دنبال آن میگردیم. همانند یک باغبان، ما نیاز نداریم از چگونگی تولد برگها و رشد شاخهها و تبدیل شدن شکوفهها به میوه چیزی بدانیم بلکه ما فقط نیاز داریم بستری مناسب از خاک، آب و نور را برای شکوفایی این دانه فراهم کنیم. یک بینش جدید، از فهمی جدید حاصل میشود و این فهم تنها میتواند از یک پرسش درست سرچشمه بگیرد: «ما برای تبدیل شدن به درخت منحصربفردمان به چه بستری نیاز داریم؟»
در فرایند کوچینگ ما با همکاری هم میکوشیم پاسخی کارآمد برای این سوال کشف کنیم اما کجا باید به دنبال این پاسخ بگردیم؟ احتمالا الان دیگر حدس زده باشید که این پاسخ هم در درون دانه نهفته است. هر دانه بنا به پتانسیل شخصی خود نیازمند بستری با شرایط مناسب است. به عبارتی کوچینگ هم درست همانند این مثال، ترکیبی از کنجکاوی، تلاش برای کشف پتانسیلهای منحصربفرد و ایجاد بستری مناسب برای رشد است.
کوچ بودن به چه معناست؟
اگرچه در طول تاریخ واژه کوچ (Coach) تعابیر و معانی بسیار گستردهای را در برمیگیرد اما بیش از چهار دهه نیست که به چنین روشی اطلاق میشود. بد نیست نگاهی گذرا به قدمت این واژه داشته باشیم. واژه کوچ در صده شانزدهم میلادی از روستایی در شمال غربی مجارستان با نام کاکس (KOCS) شناخته شد و در سراسر اروپا شهرت پیدا کرد. روستای کاکس مبدأ اختراعی بود که در زبان فارسی آن را با عنوان کالسکه میشناسیم. ویژگی مهم و کلیدی کالسکه ایجاد سهولت و بازدهی بسیار بیشتر در جابجایی انسانها، محمولهها و حیوانات در عصر خودش بود. بعد از گستردگی این کالسکهها در سراسر اروپا با نام کاکس، این واژه به زبان انگلیسی هم راه پیدا کرد و این کالسکهها کوچ (Coach) نام گرفتند.
بعدها در اواخر سده هجدهم میلای از واژه کوچ با همین مفهوم برای هر انسان یا وسیلهی تسهیل کننده در روند رسیدن به هدف استفاده میشد. ابتدا این واژه به دنیای آموزش وارد شد و به معلمانی اطلاق میشد که دانش آموزان را در آماده شدن برای امتحان آموزش میدادند و همراهی میکردند، سپس این واژه کم کم به حوزههای هنری و ورزشی هم راه پیدا کرد و کوچها به عنوان کسانی شناخته شدند که مسیر فرد را در راستای رسیدن به اهدافش تسهیل میکردند هرچند که برخلاف امروز این تسهیلگری ممکن بود شامل هرنوع آموزش، مشاوره یا هر فعالیت آموزشی باشد. با اینحال امروز هم اگرچه واژه کوچ دارای ساختاری و منشی مشخص و حرفهای شده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت اما هنوز هم حامل مفهوم قدیمی خود به عنوان تسهیلگر در رسیدن به اهداف مورد نظر است.
کوچینگ، روشی به قدمت تالارهای آتن
واژه کوچینگ با مفهوم فعلی از اویل دهه ۱۹۸۰ میلادی به طور مشخص به ادبیات اضافه شد. فدراسیون جهانی کوچینگ چنین تعریفی به ما ارائه میدهد: «کوچینگ یک همکاری و مشارکت بین کوچ و مراجع است که با برانگیختن مراجع به اندیشیدن و خلاقیت، او را ترغیب میکند تا تواناییهای شخصی و حرفهای خود را به اوج برساند.» به زبان ساده در فرایند کوچینگ، هیچ پاسخی رد و بدل نخواهد شد و این مراجع است که برای خودش پاسخی کشف یا خلق میکند. ما معتقدیم مراجع کوچینگ حامل سوالات و پاسخهای خود بوده و هست. این دیدگاه یکی از اصول بنیادی در فرایند کوچینگ به شمار میرود. پس با این دیدگاه یک کوچ تلاش میکند تا بستری برای شکوفایی پتانسیلهای شخصی شما فراهم آورد اما فراهم کردن این موضوع مستلزم چه مواردیست؟
در فرایند کوچینگ تمرکز ما بر روی اینجا و اکنون به جای گذشته یا آیندهی دور است. کوچ حرفهای معتقد است با تمرکز بر روی اینجا و اکنون مراجع قادر به مشاهدهی آگاهانهی خود خواهد بود و همین امر موجب میشود بتواند عوامل بازدارنده، الگوهای تکرار شونده و همچنین از سوی دیگر پتاسیل بالقوهی خود را کشف و شکوفا کند. در فرایند کوچینگ آموزش یکطرفه و انتقال مطلب اتفاق نمیافتد، چرا که معتقدیم انتقال مطلب به روش تدریس مانع کشف و شکوفایی مدل منحصر به فرد مراجع برای خودش خواهد بود. در عوض یک کوچ میکوشد با شنیدن مراجع بدون قضاوت و هرآنگونه که هست و سپس با طرح پرسشهایی ریزبینانه، در جهت این کشف با مراجع همراه و همسو شود.
اگرچه این روش وامدار جهانبینی اشخاص بسیار مهم و مختلفی مثل تیموتی گالوی و مدل معروف بازی درونی تنیس، جان ویتمور، توماس لئونارد و دیگر نامداران این رشتهاست اما اگر بخواهیم اشارهای به کهن ترین مدل موجود در تاریخ داشته باشیم، بدون شک نام آشنای سقراط با این نوع گفت و گو در تاریخ عجین شده است. روشی که آن را پرسشگری سقراطی مینامیم، تشابه بسیاری به مدل کوچینگ حال حاضر دارد. این روش همانند کوچینگ تلاش میکند تا سوالاتی درست را در جهت بررسی خودمان مطرح کنیم و به آنها فکر کنیم.
تعهدات یک کوچ حرفهای؛ اصول یک رابطه کوچینگ ساختارمند
با در نظر گرفتن دنبالهی تاریخی این مفهوم، حالا نزدیک به سه دهه است که کوچینگ به عنوان یک حرفه ساختارمند تعریف شده است. امروزه کوچینگ فرایندی است که در آن کوچ و مراجع بصورتی کاملا هم سطح در آن شرکت میکنند. این یعنی کوچینگ جوابی از پیش تعیین شده برای مسائل شما ندارد، اما شما در این فرایند پاسخهایی را کشف خواهید کرد که از درون شما متولد میشوند. کوچ حرفهای آموزش دیده تا با مشاهده و پرسشگری بتواند فرایند درونی کشف شما را تسهیل و هموار کند و البته این کار باید برمبنای اصولی که توسط فدراسیون جهانی کوچینگ تعیین شده انجام شود. در آینده به تشریح و بررسی کامل هرکدام از این هشت صلاحیت در مقالههایی جداگانه خواهیم پرداخت، اما اینجا قصد داریم نگاهی اجمالی و کاربردی به آنها داشته باشیم.
بخش اول: اصول پایه
۱- اجرای کوچینگ طبق اصول اخلاقی
اولین و مهم ترین صلاحیت یک کوچ حفظ صداقت و تمامیت برای داشتن یک رابطه کوچینگ ارزشمند است. این صلاحیت شامل موارد زیادی از جمله حساسیت کوچ نسبت به هویت، محیط، ارزشها و باور های مراجع است. یک کوچ حرفهای متعهد است از کلامی محترمانه و شایسته در قبال مراجع، حامیان مالی و ذینفعان مربوطه استفاده کند. همچنین کوچ تایید صلاحیت شده متعهد و موظف است از اصول اخلاقی فدراسیون تبیعت کرده و آنها را اجرا کند.
حفظ حریم خصوصی و محرمانگی اطلاعات به اشتراک گذاشته شده در رابطه کوچینگ ضروری میباشد و در نهایت کوچ متعهد است تفاوت یک رابطه کوچینگ با سایر شیوههای حمایتی، مثل مشاوره و روان درمانی را برای مراجع بصورت شفاف توضیح دهد و در صورت نیاز مراجع ایشان را به سایر حرفهها ارجاع دهد.
۲- تطابق عملکرد با مدل ذهنی کوچینگ
کوچ وظیفه دارد مسئولیت طرفین رابطه را بصورت شفاف بیان کند، به طوری که مراجع قادر باشد نسبت به مسئولیت انتخابهای خود آگاه باشد. مدل ذهنی کوچینگ، همواره کوچ را متعهد به یادگیری و توسعه میداند. همچنین از کوچ حرفهای انتظار میرود از آگاهی خود در جهت ارتقای مراجع استفاده کند. در نهایت کوچ متعهد است با ذهنیباز، کنجکاو و پذیرا و با آگاهی از آمادگی و احساسات شخصی خود و احترام و انعطاف پذیری نسبت موقعیت و فرهنگ، در جلسه حاضر شود و قادر به تنظیم هیجانات موجود در رابطه باشد.
بخش دوم: خلق مشترک رابطه
۳- تنظیم توافقنامه و حفظ آن
کوچ حرفهای متعهد است تا در ابتدای شکلگیری رابطه کوچینگ توافقنامهای کتبی تنظیم کند و اطلاعات کامل و لازم را دربارهی توافقات، اهداف و قوانین رابطه با مراجع مشترک شود. این توافقنامه شامل تشریح فرایند کوچینگ به صورت واضح برای مراجع، تعیین مدت زمان رابطه، مبالغ پرداختی، حفظ حریم خصوصی و محرمانگی، مسئولیتهای کوچ و مراجع در رابطه، نحوه مشارکت و همراهی، نحوه فسخ و یا تمدید قرارداد و پایبندی به اهداف مراجع در رابطه کوچینگ خواهد بود. همچنین از مراجع انتظار میرود قبل از شروع یک رابطه از تمامی این موارد آگاه باشد.
۴- خلق و توسعه اعتماد و امنیت
کوچ حرفهای متعهد است با گشودگی و شفافیت به آسیب پذیری خود اذعان داشته باشد و همراه با مراجع برای ایجاد محیطی امن و راحت تلاش کند. همچنین به استعدادهای منحصر بفرد مراجع توجه داشته باشد و آنها را در نظر بگیرد. این تعهد موجب شکل گیری فضایی میشود که مراجع در آن قادر است احساسات خود را آزادانه و بدون سانسور ابراز کند و کوچ با همدلی، پذیرش و درک مراجع در جهت نشان دادن صداقت و ایجاد اعتماد بین طرفین گام بردارد.
۵- حضور و توجه کامل
کوچ حرفهای متعهد است در طول رابطه به شکلی پذیرا، منعطف و مطمئن در کنار مراجع حضور داشته باشد. هیجانات شخصی خود را مدیریت کند و هنگام مواجهه با هیجانات مراجع، گشوده و استوار باشد. با مراجع در فضای نادانستهها همراه باشد و فضای مورد نیاز مراجع از جمله نیاز به سکوت، تأمل و مکث را خلق کند و پذیرا باشد.
بخش سوم: ایجاد ارتباطی تأثیرگذار
۶- گوش دادن فعالانه
هرچند که موضوع گوش دادن فعالانه مبحثی بسیار گسترده و قابل تأمل میباشد، اما به طور کلی کوچ حرفهای متعهد است نسبت به گفتار، هیجانات، احساسات و زبان بدن مراجع توجه داشته باشد و در فرایند کوچینگ آنها را به اطلاع مراجع برساند و در جهت یکپارچگی قدم بردارند. همچنین کوچ برای فهم بیشتر موضوع از خود مراجع کمک میگیرد و به طور مداوم برداشتهای خود را با مراجع به اشتراک میگذارد تا از صحت آنها اطلاع پیدا کند.
۷- بر انگیختن آگاهی
کوچ حرفهای متعهد است فرایند کوچینگ را در جهت آگاهی مراجع از رفتارها و الگوهای تکرار شونده، طرز فکر، نیازها، هیجانات، خواستهها و باورها به کار گیرد. کوچ میکوشد این فرایند را با ابزارهایی همچون پرسشگری قدرتمند، سکوت یا قیاس و استعاره تسهیل کند و به خدمت مراجع در آورد. همچنین کوچ آگاه است که در هنگام تصمیم گیری در جهت منافع مراجع، تجربیات شخصی مراجع را در نظر بگیرد.
بخش چهارم: ایجاد و توسعه یادگیری و رشد
۸- تسهیل فرایند رشد مراجع
کوچ حرفهای متعهد است در جهت رشد استقلال فردی مراجع در فرایند کوچینک همکاری کند، پیشرفتها و یادگیریهای جدید مراجع را به اطلاعش برساند و فرایند بکارگیری آنها در زندگی را تسهیل کند. همچنین با مراجع در طراحی اقدامهای آینده همکاری و مشارکت میکند و در نهایت برای به پایان رساندن جلسه با مراجع همراه است.
هرچند در اینجا اشاره بسیار مختصری به هرکدام از صلاحیتهای یک کوچ حرفهای داشتیم اما این مبحث به اینجا ختم نخواهد شد و در آینده به شرح مفصل هر صلاحیت در مقالهای جداگانه خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است که موارد ذکر شده ترجمه عینی منابع اصلی نیستند و دستخوش خلاصهگویی و سلیقه نویسنده هستند. اما حالا به نظر شما کوچینگ چگونه ممکن است در خدمت شما باشد؟
کمترین -----> بیشترین
میانگین امتیاز: 3.9 / 5. تعداد نظرات: 8
اولین نفری باشید که امتیاز میدهید 🙂